- نقبا
- جمع نقیب: نقیبان، آنهایی هستند که بر ضمایر مردم مطلعند و آنهاسیصد نفرند
معنی نقبا - جستجوی لغت در جدول جو
- نقبا
- نقیب ها، بزرگ ها، سرپرست ها، ضامنان و رئیس های قوم، مهتر قوم، جمع واژۀ نقیب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع نقیب، سالاران سر رستگان سر گروهان و درون دانان که سیسد تنند جمع نقیب: نقیبان، آنهایی هستند که بر ضمایر مردم مطلعند و آنهاسیصد نفرند
جمع رقیب همچشمان رقیبان
نقب زننده،، کاوش کننده
بادی که از سمت وزش خود برگردد، باد نامساعد برای کشتی
رقیب ها، آنانکه می خواهند از کسی پیشی گیرد، آنانکه با کسی رقابت می کنند، هر یک از دو نفری که به یک نفر عشق می روزند، نگهبان ها، پاسبان ها، محافظ ها، جمع واژۀ رقیب
نقب ها، سوراخ ها و راههای باریک در زیر زمین، جمع واژۀ نقب
مردمان نجیب و اصیل و بزرگوار و گرامی
به پروز به گوهر به تبار ازلحاظ نسب ازجهت اصل ونژاد
پیشکی پیشا دست، هم اکنون همین دم بنقد بوسیله وجه نقد: دین خود را نقدا ادا کرد، فعلا الحال فی الحال: نقدا از اجرای آن منصرفم، فورا
پرده که به رخ آویزند یا بر چیز نفیس اندازند
باد نا مساعد بادی که از جهت وزش خود منحرف گرددباد گژ. یا نکباء (نکبای) نکبت. (تشبیهی) نکبت مانند نکباء: در آن وقت که نکبای نکبت او وزیدن گرفت
جهان، دیگر آخرت
سوراخ و راه باریک در زیر زمین
هفتاد و هشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۰ آیه، تساؤل، معصرات، عمّ، خبر
جامه پوشیدنی را گویند که از سوی پیش باز است و پس از پوشیدن دو طرف پیش را با دگمه بهم پیوندد
آگهی، یکی از سیمناد های نپی (سوره های قرآن) گفتارخبر: زانکه قدرمستمع آمدنبا برقدخواجه برددرزی قبا. (مثنوی لغ)، قران: نورازآن ماه باشدوین ضیا آن خورشیداین فروخوان ازنبا. (مثنوی لغ) آگاهی خبر، جمع انباء، قرآن. یانباء عظیم. قرآن
سوراخ، گود کردن
استخوان مغزدار، توده ریگ ریگتوده، بازو
نوعی لباس جلوباز بلند مردانه که دو طرف جلو آن با دکمه بسته می شود
ریگ، شن، پاکیزگی
پنهان شدن، به آشیانه خزیدن
جمع انقباض
چوبستن (گویش گیلکی) گرفتگی ماهیچه ای
ترنجش درونگرا
گرفته گردیدن، فراهم آمدن، کشیده شدن، گرفتگی