عقاب عقاب سزای گناه و کار بد کسی را دادن، جزای کردار بد، عذابجمعِ واژۀ عَقَبِه، راه های سخت کوهستانی، گردنه ها فرهنگ فارسی عمید
عقلا عقلا عاقل ها، داناها، هوشیارها، زیرک ها، خردمندها، در فقه دهنده های دیه مقتول، جمعِ واژۀ عاقل فرهنگ فارسی عمید
عقاب عقاب پرندۀ شکاری بزرگ با چنگال های قوی و چشم های تیزبین که جانوران کوچک از قبیل خرگوش یا روباه را شکار می کند، دال، دالمن،در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی است فرهنگ فارسی عمید