جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عقبا

عقاب

عقاب
سزای گناه و کار بد کسی را دادن، جزای کردار بد، عذاب
جمعِ واژۀ عَقَبِه، راه های سخت کوهستانی، گردنه ها
عقاب
فرهنگ فارسی عمید

عقبات

عقبات
عقبه ها، راههای سخت کوهستانی، گردنه ها، جمعِ واژۀ عقبه
عقبات
فرهنگ فارسی عمید

عقلا

عقلا
عاقل ها، داناها، هوشیارها، زیرک ها، خردمندها، در فقه دهنده های دیه مقتول، جمعِ واژۀ عاقل
عقلا
فرهنگ فارسی عمید

عقاب

عقاب
پرندۀ شکاری بزرگ با چنگال های قوی و چشم های تیزبین که جانوران کوچک از قبیل خرگوش یا روباه را شکار می کند، دال، دالمن،
در علم نجوم از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی است
عقاب
فرهنگ فارسی عمید