- نعی
- خبر مرگ دهنده
معنی نعی - جستجوی لغت در جدول جو
- نعی ((نَ))
- خبر مرگ کسی را دادن، خبر مرگ
- نعی
- خبر مرگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بانگ کردن زاغ یا کلاغ، صدای کلاغ
نعمت، مال، پر نعمت، از نام های بهشت
بانگ کردن کلاغ، بانگ زدن شبان به گوسفندان، صدای کلاغ
بانگ کردن کلاغ
نعمت و ناز، آسایش، فراخی مال
بانگ زاغ، بانگ شبان بانگ کردن کلاغ، بانگ کلاغ: نعیق تو (غراب) بسیار و ما را عشیقی نباید بیک دوست چندین نعیقا. (منوچهری. د. چا. 5: 2)، بانگ زدن چوپان بگوسفندان
فریاد فغان افغان، جنگ، بدی
پیشی گیرنده پیش بر: اسپ
بانگ زاغ بانگ کلاغ و زاغ: و چون روزگار چنانک عادت اوست نعیب غراب بسمع احباب رساند
فراوانی نعمت و مال، سرور، خوشی و خوشگذرانی
پیروان نعیم بن یمان که پس از پیامبر اسلام (ص) علی (ع) را برترین و داناترین مردم می دانستند و عثمان بن عفان و دشمنان علی (ع) را بیدین می نامیدند
بانگ زدن کلاغ و زاغ: غرابامزن بیشتر زین نعیقا که مهجور کردی مرا از عشیقا. (منوچهری. د. چا. 5: 2)
آلت مردانگی، آل مردی
پسر خوانده، فرزند خوانده
کوشش، پشتکار، تلاش
نایش
بازداری
چریدن، چرانیدن، نگهبانی، سبزه و گیاه مرغ چرانیدن بچرا بردن (گوسفند و مانند آنرا)
کوشیدن، کوشش
پسرخوانده، حرام زاده
پاک وپاکیزه، برگزیده
کار، کوشش، قصد، دویدن
سعی بین صفا و مروه: در فقه از مناسک حج که عبارت است از هفت مرتبه رفتن و برگشتن بین صفا و مروه که بعد از طواف کعبه صورت می گیرد
سعی بین صفا و مروه: در فقه از مناسک حج که عبارت است از هفت مرتبه رفتن و برگشتن بین صفا و مروه که بعد از طواف کعبه صورت می گیرد
خبر مرگ دهنده، خبر بددهنده
نو بودن، تازگی
نبی، قرآن مصحف
نبی، قرآن مصحف