یحیی بن عبدالله بن محمد بن العمر، ابوالفضل زعیم الدین. فاضل و از وجوه اعیان دولت عباسیان بود. وی به سال 570 هجری قمری در بغداد درگذشت. رجوع به اعلام زرکلی ج 3 ص 1151 شود
محمد بن سعیدالدین محمد بن مسعود بلیانی کازرونی، مکنی به ابوعبدالله و ملقب به نسیم الدین. از علمای قرن هشتم و از مشایخ بلیان است. وی در 65سالگی به سال 810 هجری قمری در لار وفات یافت.
بهاءالملک. وی از طرف سلطان محمد خورازمشاه حکومت مرو داشت و چون در ف تنه تاتار مغولان قصد مرو کردند، شهر را رها کرده به قلعه ای پناهنده شد و سپس به مازندران رفت و مغولان را به تسخیر مرو (که مجدداً به دست مجیرالملک شرف الدین مظفر حاکم قبلی آنجا افتاده بود) برانگیخت و خود با سپاه مغول روانۀ مرو شد و سرانجام به دست مغولان کشته گشت. رجوع به تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 52 و 53 شود علی بن محمدجبل عاملی. از فقها و محدثان و شعرای امامیۀ عرب است. او راست: 1- حساب الخطأین. 2- شرح اثناعشریۀ صاحب معالم. 3- رحلۀ منظوم. وی در قرن یازدهم هجری میزیسته. (ازریحانهالادب ج 4 ص 176). و نیز رجوع به امل الامل شود
محمد اسفزاری از مورخان و فضلای قرن نهم هجری است. وی مؤلف کتاب ’روضات الجنات فی تاریخ مدینه هرات’ است که تاریخی است از شهر هرات و آن را به نام سلطان حسین ابوالغازی مصدر کرده است. این کتاب وقایع تا سال 875 هجری قمری را متضمن است. وی در ترسل نیز مهارتی داشته و به شغل انشاء نامه ها و مناشیر دولتی مشغول بوده و رساله ای هم در این باب تألیف کرده و شعر نیز می گفته است. از اشعار اوست: ز سرمه است آنکه می بینی به چشم هر پری پیکر که از غوغای چشمش می کند خاک سیه بر سر. و رجوع به تاریخ ادبیات براون ج 3 ص 481، 482 و 193 و حبیب السیر ج 3 چ خیام ص 348 شود
قاضی نظام الدین، ابن شرف الدین حاجی محمد فراهی، از فقها و علمای قرن نهم و معاصر سلطان حسین بایقراست و بفرمان او در دارالسلطنۀ هرات منصب قضا داشت و به سال 900 هجری قمری درگذشت. (از رجال کتاب جبیب السیر ص 180). و نیز رجوع به تاریخ حبیب السیر جزو 3 ج 3 ص 438 شود احمد از علمای قرن یازدهم و معاصربا شاه عباس ثانی صفوی است، وی کتاب فرس نامه را به فرمان این پادشاه تألیف کرده است. (از ریحانه الادب ج 4 ص 209). و نیز رجوع به اعیان الشیعه ج 8 ص 347 شود ابوالفتح فخرالملک پسر خواجه نظام الملک است، وی بعد از پدر به وزارت برکیارق رسید و به سال 500 هجری قمری کشته شد. رجوع به تاریخ ادبیات در ایران، دکتر صفا ج 2 ص 907 شود