جدول جو
جدول جو

معنی نعث - جستجوی لغت در جدول جو

نعث
(غَ لُبْ بَ)
گرفتن. (از منتهی الارب) (آنندراج). گرفتن چیزی را. (از اقرب الموارد) (از المنجد) : نعثه، اخذه و تناوله. (متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نکث
تصویر نکث
شکستن پیمان، برهم زدن بیع یا پیمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعث
تصویر شعث
پراکندگی کار و خلل در آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بعث
تصویر بعث
انگیختن، برانگیختن، به کاری وا داشتن، زنده کردن مردگان، قیامت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفث
تصویر نفث
اخلاط یا آب دهن از دهان انداختن، تف کردن، برآمدن خون از زخم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعت
تصویر نعت
ویژگی، صفت، خصلت، ستایش، وصف کردن کسی یا چیزی به نیکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعم
تصویر نعم
نعمت ها، احسان ها، نیکی ها، بهره ها، مال ها، روزی ها، خوشی ها، جمع واژۀ نعمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعم
تصویر نعم
حرف جواب، کلمۀ تصدیق و ایجاب، بلی، آری
ستور چرنده به ویژه گاو و گوسفند
فرهنگ فارسی عمید
(نَ ثَ)
نام مرد مصری درازریشی، و عثمان را نیز به سبب طول لحیه اش بدو تشبیه کردند وبدین لقب نامیدند. (از اقرب الموارد) ، نام یهودی است که در مدینه بود. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نعا
تصویر نعا
آواز گربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعی
تصویر نعی
خبر مرگ دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفث
تصویر نفث
دردمیدن، پ کردن، فوت کردن، و بمعنی آب دهان انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
شکستن به هم خوردن، گرفتاری گرفتار شدن شکستن عهد، بهم زدن بیع، شکست پیمان، فسخ معامله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وعث
تصویر وعث
استخوان شکسته، دشوار سخت، لاغری راه سخت گدار دشوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعت
تصویر نعت
نشانه، نشانی، وصف، توصیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعج
تصویر نعج
گوشت میش خوردن، سپیدشدن، سپیدناب کنارنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعش
تصویر نعش
جنازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعل
تصویر نعل
آنچه بدان ستور سم را از سودگی نگاه دارند، پا افزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعق
تصویر نعق
آواز کردن غراب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دعث
تصویر دعث
کینه دشمنی، مانده آب ، خواست، آغاز بیماری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعم
تصویر نعم
آری و بلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعث
تصویر بعث
فرستادن کسی را بتنهائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنعث
تصویر کنعث
کنعد ماهی گوشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رعث
تصویر رعث
پشم رنگین، گلنار بیابانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعث
تصویر شعث
پراکنده در هم ژولیده، پراکندگی در کار، ژولیده موی شدن ژولیده موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناث
تصویر ناث
دشیاد گر (غیبت کننده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجث
تصویر نجث
باز کاویدن زره، نیام دل، سرای مرد باز کاونده جوینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعث
تصویر بعث
((بَ))
برانگیختن، فرستادن، زنده کردن مردگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شعث
تصویر شعث
((شَ عِ))
ژولیده موی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکث
تصویر نکث
((نَ))
شکستن عهد و پیمان، به هم زدن معامله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نفث
تصویر نفث
((نَ))
به دل کسی القاء کردن چیزی را، انداختن چیزی را از دهان، تف کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نعی
تصویر نعی
((نَ))
خبر مرگ کسی را دادن، خبر مرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نعم
تصویر نعم
آری، بلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نعم
تصویر نعم
((نِ عَ))
جمع نعمت، نعمت ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نعم
تصویر نعم
((نَ عَ))
چهارپا، مانند شتر و گوسفند، جمع انعام
فرهنگ فارسی معین