جدول جو
جدول جو

معنی نعتو - جستجوی لغت در جدول جو

نعتو(نَ شِ کَ)
دهی است از دهستان قلعه حمام بخش جنت آباد شهرستان مشهد، در 42 هزارگزی شمال غربی صالح آباد در دامنۀ معتدل هوائی واقع است و 145 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و زعفران است. شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناتو
تصویر ناتو
بدذات، خبیث، ناسازگار، ناموافق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعوت
تصویر نعوت
نعت ها، ویژگی ها، صفات، خصلت ها، ستایش ها، جمع واژۀ نعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نعت
تصویر نعت
ویژگی، صفت، خصلت، ستایش، وصف کردن کسی یا چیزی به نیکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عتو
تصویر عتو
تکبر کردن، از حد درگذشتن، ستم کردن
فرهنگ فارسی عمید
(نَعْوْ)
دایرۀ زیر بینی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) ، خرمای تر. (منتهی الارب) (آنندراج). رطب. (اقرب الموارد) (متن اللغه). ابدالی است از لغت ’معو’. (از متن اللغه). رجوع به معو شود، کفتگی لفج بالایین شتر. (منتهی الارب) (آنندراج). ترکیدگی در لب بالایین شتر. و نیز هر ترک و شکافی را نعوگویند. (از متن اللغه) ، کفتگی دنبالۀسم اسب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، گشادگی مؤخر سم اسب. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه). ج، نعی ّ
لغت نامه دهخدا
(عَ)
نتوّ. (از معجم متن اللغه). رجوع به نتوّ شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
بزرگ منشی نمودن و از حد درگذشتن. (اقرب الموارد) (لسان العرب) (منتهی الارب) (آنندراج) ، به غایت پیری رسیدن. (ترجمان علامه) ، سرکشی کردن. (لسان العرب) (منتهی الارب). نافرمانی. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا
(نَ تَ)
اسب نیکوپیشی گیرنده اسبان را. (منتهی الارب). نعیت. نعیته. (متن اللغه). تأنیث نعت است. رجوع به نعت شود
لغت نامه دهخدا
(نُ تَ)
در مورد کنیز و غلام، به نهایت بودن در رفعت و علو مقام. در غایت رفعت و حسن وجمال بودن. (از متن اللغه) : عبدک نعته، بندۀ تو نهایت بلندمرتبه است، و کذا امتک. (منتهی الارب). غایه فی الرفعه، ای الحسن و الجمال. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
جمع واژۀ نعت. رجوع به نعت شود: پس از رسیدن ما به نشابور رسول خلیفه دررسید با عهد و لوا و نعوت و کرامات، چنانکه هیچ پادشاهی را مانند آن ندادستند. (تاریخ بیهقی). هر خردمندی که فطنتی دارد تواند دانست که حمید امیرالمؤمنین به معنی از نعوت حضرت خلافت است. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
نام قلعه ای است محکم از قلاع ولایت بادغیس و لنگر امیرغیاث و ولایت کرخ که از اجزاء شهر هراتند. (انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُ)
ناموافق و سخت. (فرهنگ نظام). که نتابد. بد. (یادداشت مؤلف). در تداول عام، ناقلا. خطرناک. موذی
لغت نامه دهخدا
(تُ)
علامت اختصاری ’سازمان پیمان آتلانتیک شمالی’ است که از حروف اول همین کلمات به انگلیسی تشکیل شده است. ناتو یک سازمان جهانی است که گروهی از کشورهای اروپائی را با دو قدرت امریکای شمالی مرتبط میسازد. اعضای پیمان ناتو اعلام کرده اند که حمله به یکی از آنها معنی حمله به سایرین را در بر دارد و در صورت بروز یک حملۀ نظامی کلیۀ اعضاء به کشور عضوی که مورد حمله قرار گرفته به طریقی که ضروری باشد، کمک خواهند کرد. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی همچنین اعلام کرده است که کلیۀ اعضا از آزادی، میراث مشترک و تمدن ملتهای خود که براساس اصول دمکراسی و آزادی و حکومت قانون پایه گذاری شده حمایت خواهند کرد. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در چهارم آوریل 1949 بوجود آمد و اعضای اولیۀ آن بدینقرار بود: بلژیک، کانادا، دانمارک، فرانسه، ایسلند، ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند، نروژ، پرتقال، بریتانیا و ایالات متحدۀ امریکا. کشورهای یونان و ترکیه در 18 فوریه 1952 و آلمان فدرال در 9 مه 1955 به این پیمان ملحق شدند. مقر پیمان ناتو شهر پاریس است و جلسات شورای پیمان مزبور که عالیترین مرجع تعیین خط مشی سیاسی و نظامی ناتو بشمار میرود معمولاً در این شهر تشکیل میگردد. کمیتۀ نظامی ناتو مرکب است ازرؤسای ستاد کشورهای عضو. تصمیمات پیمان ناتو را کمیتۀ مزبور اتخاذ و اجرا میکند. (کتاب سال کیهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نعت
تصویر نعت
نشانه، نشانی، وصف، توصیف
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نعت، ستایش ها زاب ها جمع نعمت صفتها لقبها: چنانکه خلیل رحمه الله - هریک را از ازاحیف اشعار عرب لقبی از اسما مصادر و نعوتی که از آن مشتق باشد مناسب تصرف آن در افاعیل نهاده است
فرهنگ لغت هوشیار
ناموافق ناسازگار: میگویند چند وقتی است از زیر کار در رو و ناتو شده است، {متقلب بدجنس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناتو
تصویر ناتو
علامت اختصاری سازمان پیمان آتلانتیک شمالی پیمانی نظامی که در چهارم آوریل 1949 بین کشورهای بلژیک، فرانسه، لوکزامبورگ، هلند، انگلستان، کانادا، دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ، پرتغال و ایالات متحده آمریکا بسته شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نعت
تصویر نعت
((نَ))
ستایش، مدح، وصف کردن کسی یا چیزی به نیکی، صفت، جمع نعوت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناتو
تصویر ناتو
((تُ))
ناموافق، ناسازگار، بدجنس، حیله گر
فرهنگ فارسی معین
بدجنس، شرور، متقلب، ناجنس، ناسازگار، ناموافق
متضاد: درست کردار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خصلت، صفت، لقب، مدح، مدیح، منقبت، وصف
فرهنگ واژه مترادف متضاد