معنی نعاه - جستجوی لغت در جدول جو

نعاه

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نعره — تصویر نعره

فریاد، بانگ بلند
نعره زدن: فریاد زدن، فریاد و فغان کردن به بانگ بلند
نعره کشیدن: فریاد کشیدن، نعره زدن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نعاب — تصویر نعاب

بانگ کردن کلاغ، بانگ کلاغ که به فال بد بگیرند

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نعاج — تصویر نعاج

نعجه ها، گوسفندها، ماده میش ها، جمع واژۀ نعجه

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نعامه — تصویر نعامه

نعامه در عربی، جمع نعام و نعامات و نعائم،
در علم زیست شناسی شترمرغ،
نفس، ظلمت، فرح، سرور، اکرام، راه آشکار،
علامتی که در کنار راه برای راهنمایی برپا کنند، گروهی از مردم

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نگاه — تصویر نگاه

دید، نظر، چشم، توجه کنید، توجه کن
نگاه داشتن: نگاهداری کردن، متوقف ساختن، ایست دادن
نگاه کردن: دیدن، نگریستن

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نعال — تصویر نعال

نعل، درگاه، پایین مجلس مثلاً صف نعال

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از نعاس — تصویر نعاس

سستی و فترت در حواس، چرت، ابتدای خواب

فرهنگ فارسی عمید

(مَ)

خبر مرگ. منعی ̍. ج، مناعی و گویند: ماکان منعاه منعاه واحدهً ولکنه کان مناعی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

تصویری از سعاه — تصویر سعاه

سخن چین

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعاق — تصویر نعاق

بانگ کلاغ، بانگ شبان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نگاه — تصویر نگاه

نظر، نگریست، مشاهده، ملاحظه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعنه — تصویر نعنه

چینه دان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نطاه — تصویر نطاه

کاسبرگ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعاب — تصویر نعاب

آواز کلاغ آواز دادن کلاغ

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعاج — تصویر نعاج

جمع نعجه، گوسپندان ماده میش ها گاوهای دشتی جمع نعجه

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رعاه — تصویر رعاه

جمع راعی، شبانان، فرماندهان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعاس — تصویر نعاس

سستی، چرت، اول خواب

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعار — تصویر نعار

نافرمان، حیله گر فتنه دوست

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعال — تصویر نعال

جمع نعل بمعنی کفش است

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعام — تصویر نعام

جمع نعامه، شتر مرغان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دعاه — تصویر دعاه

جمع داعی، فراخوانان نیوتاران

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعجه — تصویر نعجه

گوسفند ماده میش، گاو دشتی گوسفند ماده، جمع نعاج نعجات

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعره — تصویر نعره

فریاد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نعمه — تصویر نعمه

نعمت در فارسی فرهدهش شیدان پلاو نیکبار انباردگی

فرهنگ لغت هوشیار

نوجوان شدن، پرورش یافتن کیف، حالی که بر اثر مسکرات یا مخدری به شخص معتاد دست دهد

فرهنگ لغت هوشیار

نجات در فارسی بوختک رستار رستگاری رستن، آز، سماروغ، جای بلند، ماده شتر تیز رو

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از لعاه — تصویر لعاه

ماده سگ

فرهنگ لغت هوشیار

نعامه در فارسی شتر مرغ، روان (نفس)، تاریکی، بزرگداشت، شاهراه، نادانی کانایی، تک پا شتر مرغ، جمع نعائم: کنیزکان بگرد او (پادشاه بیابان) کشیده صف ز کرکی و نعامه و قطای او. (منوچهری. د. چا. 83: 2)

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از نگاه — تصویر نگاه

((نِ))

نظر، دید

فرهنگ فارسی معین

تصویری از نعره — تصویر نعره

((نَ رِ))

فریاد، بانگ بلند

فرهنگ فارسی معین

تصویری از نعامه — تصویر نعامه

((نَ مِ))

شترمرغ

فرهنگ فارسی معین

تصویری از نعال — تصویر نعال

((نِ))

جمع نعل، کفش ها، پاپوش، پایین مجلس، درگاه

فرهنگ فارسی معین

تصویری از نعاس — تصویر نعاس

((نُ))

سستی، خواب، چرت

فرهنگ فارسی معین

تصویری از نعاب — تصویر نعاب

((نُ))

آواز دادن کلاغ

فرهنگ فارسی معین