با یکدیگر سرو زدن. (از زوزنی). مناطحه. (از زوزنی) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نطح. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، جدال. کشمکش. شاخ به شاخ شدن: ز عقل ساز حسام و ز دست ساز سپر که با زمانه و چرخی تو در جدال و نطاح. مسعودسعد
با یکدیگر سرو زدن. (از زوزنی). مناطحه. (از زوزنی) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). نطح. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، جدال. کشمکش. شاخ به شاخ شدن: ز عقل ساز حسام و ز دست ساز سپر که با زمانه و چرخی تو در جدال و نطاح. مسعودسعد
هر گیاه که بر زمین گسترده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). هر نباتیکه بر روی زمین گسترده شود او را بدین نام خوانند. (الفاظالادویه). اسم جنس گیاهی است که بر روی زمین پهن شود. (تحفۀ حکیم مؤمن)
هر گیاه که بر زمین گسترده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). هر نباتیکه بر روی زمین گسترده شود او را بدین نام خوانند. (الفاظالادویه). اسم جنس گیاهی است که بر روی زمین پهن شود. (تحفۀ حکیم مؤمن)