جدول جو
جدول جو

معنی نصاحات - جستجوی لغت در جدول جو

نصاحات(نِ)
چرم ها و رسن های حلقه دار که آن را نصب کرده بوزنگان را شکار کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه) (ناظم الاطباء) (از المنجد). مفرد آن نصاحه است، جلدها. جلود. (از متن اللغه). پوستها، که دوخته می شود بعض آن بر دیگری. واحد آن نصاحه است. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صناعات
تصویر صناعات
صناعت
صناعات خمس (پنج گانه): در علم منطق مجموع صنعت های برهان، جدل، خطابه، مغالطه و شعر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصاحبت
تصویر مصاحبت
با کسی صحبت داشتن، با کسی یار و همدم شدن، همدمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مصافات
تصویر مصافات
دوستی کردن با کسی، دوستی پاک با کسی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
اصلاح، در علوم سیاسی تغییر در امور اقتصادی، اجتماعی یا سیاسی کشور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفاثات
تصویر نفاثات
ساحران، جادوگران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نفاضات
تصویر نفاضات
ضعفا، عاجزان
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
چرمهای شتربچگان که گیاه پر کرده دارند تا ناقه گمان برد که بچۀ اوست. (منتهی الارب). پوست شتربچگان آگنده از کاه و جز آن که برای ماده شتران شیرده حاضر می کنندتا گمان برند که بچۀ خود آنهاست. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(غَ صَصْ)
نصح. (یادداشت مؤلف). نصاحه. رجوع به نصاحه شود
لغت نامه دهخدا
کرانه، (منتهی الارب)، جمع ناحه است، رجوع به ناحه شود
لغت نامه دهخدا
کوههااند به سرات، (معجم البلدان) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نهایات
تصویر نهایات
جمع نهایه، فرجام ها بافدم ها بافدمان جمع نهایت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجاسات
تصویر نجاسات
نجاسات در فارسی، جمع نجاسه، وژن ها پاچایه ها جمع نجاست
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نفایه، نبهره ها دور افکندنی ها جمع نفایه: و خلقی از نفایات سنان و سیف و بقایای منون و حیف... پیش از من در نفا در آمده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نفاثه، دمندگان فوت کنندگان جادوگران زن جمع نفاثه: دردمنده فوت کننده، زنان جادوگر ساحرات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نفاضه، برگ های ریخته، میوه افتاده، باز پس مانده جمع نفاضه: آنچه از جامه و مثل آن ساقط و ریخته شود چون آنرا تکان دهند و بجنبانند، ضعفا و عاجزان لشکر که گویا از عسکر باز افتاده و ساقط شده اند: چند مرحله میرفتند و نفاضات لشکر را می کشتند. توضیح همین کلمه در جامع التواریخ رشیدی چا. ترکیه ج 2 جز 2 ص 51 س 17 بغلط} نفاضات {آمده
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نظام، نهش ها روش ها سامان ها آیین ها جمع نظام. نظم ها ترتیبات، مقررات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقصانات
تصویر نقصانات
جمع نقصان
فرهنگ لغت هوشیار
دوستی پاک وخالص با کسی داشتن دوستی کردن، دوستی پاک: ببرکات مصافات تو از چنان و رطه هایل بر چه جمله خلاص یافتند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایحات
تصویر نایحات
جمع نایحه (نائحه) مونث نایح
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نبات، گیاهان رستنی ها جمع نبات رستنیها: نه بتنهاحیوانات ونباتات وجماد هرچه درعالم امراست بفرمان توبادخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصاحبت
تصویر مصاحبت
هم صحبت شدن با کسی، یار شدن، همدم گشتن، هم صحبتی، همدمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مباحات
تصویر مباحات
جمع مباح، روا ها شایست ها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صناعت صنعتها. یا صناعات خمس (پنجگانه) اقسام پنجگانه ای که به اعتبار ماده صغری و کبری در قیاس آیند و عبارتند از: برهان جدال خطابه شعر مغالطه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحیات
تصویر صاحیات
شراب خالص و پاکیزه، سخن خالص و بی آمیغ
فرهنگ لغت هوشیار
زنان درست کار، اعمال شایسته و صالح، باقیات صالحات، آثار نیک که از شخص مانده باشد پس از مردن وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفحات
تصویر تصفحات
جمع تصفح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
ویرایش ها جمع اصلاح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جراحات
تصویر جراحات
جمع جراحت زخمها ریشها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصاحبت
تصویر مصاحبت
((مُ حَ بَ))
همراه کردن، همراه شدن، گفتگو کردن، هم صحبت بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصافات
تصویر مصافات
((مُ))
دوستی پاک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نباتات
تصویر نباتات
((نَ))
جمع نبات، گیاه ها، رستنی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مصاحبت
تصویر مصاحبت
همنشینی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
Reformation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اصلاحات
تصویر اصلاحات
реформация
دیکشنری فارسی به روسی