چرم ها و رسن های حلقه دار که آن را نصب کرده بوزنگان را شکار کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه) (ناظم الاطباء) (از المنجد). مفرد آن نصاحه است، جلدها. جلود. (از متن اللغه). پوستها، که دوخته می شود بعض آن بر دیگری. واحد آن نصاحه است. (از المنجد)
چرم ها و رسن های حلقه دار که آن را نصب کرده بوزنگان را شکار کنند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از متن اللغه) (ناظم الاطباء) (از المنجد). مفرد آن نِصاحِه است، جلدها. جلود. (از متن اللغه). پوستها، که دوخته می شود بعض آن بر دیگری. واحد آن نصاحه است. (از المنجد)
چرمهای شتربچگان که گیاه پر کرده دارند تا ناقه گمان برد که بچۀ اوست. (منتهی الارب). پوست شتربچگان آگنده از کاه و جز آن که برای ماده شتران شیرده حاضر می کنندتا گمان برند که بچۀ خود آنهاست. (ناظم الاطباء)
چرمهای شتربچگان که گیاه پر کرده دارند تا ناقه گمان برد که بچۀ اوست. (منتهی الارب). پوست شتربچگان آگنده از کاه و جز آن که برای ماده شتران شیرده حاضر می کنندتا گمان برند که بچۀ خود آنهاست. (ناظم الاطباء)
جمع نفاضه، برگ های ریخته، میوه افتاده، باز پس مانده جمع نفاضه: آنچه از جامه و مثل آن ساقط و ریخته شود چون آنرا تکان دهند و بجنبانند، ضعفا و عاجزان لشکر که گویا از عسکر باز افتاده و ساقط شده اند: چند مرحله میرفتند و نفاضات لشکر را می کشتند. توضیح همین کلمه در جامع التواریخ رشیدی چا. ترکیه ج 2 جز 2 ص 51 س 17 بغلط} نفاضات {آمده
جمع نفاضه، برگ های ریخته، میوه افتاده، باز پس مانده جمع نفاضه: آنچه از جامه و مثل آن ساقط و ریخته شود چون آنرا تکان دهند و بجنبانند، ضعفا و عاجزان لشکر که گویا از عسکر باز افتاده و ساقط شده اند: چند مرحله میرفتند و نفاضات لشکر را می کشتند. توضیح همین کلمه در جامع التواریخ رشیدی چا. ترکیه ج 2 جز 2 ص 51 س 17 بغلط} نفاضات {آمده