جدول جو
جدول جو

معنی صناعات

صناعات
صناعت
صناعات خمس (پنج گانه): در علم منطق مجموع صنعت های برهان، جدل، خطابه، مغالطه و شعر
تصویری از صناعات
تصویر صناعات
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صناعات

صناعات

صناعات
جمع صناعت صنعتها. یا صناعات خمس (پنجگانه) اقسام پنجگانه ای که به اعتبار ماده صغری و کبری در قیاس آیند و عبارتند از: برهان جدال خطابه شعر مغالطه
فرهنگ لغت هوشیار

صناعت

صناعت
هنر، کار و پیشه ای که در آن تفکر و مهارت لازم باشد، پیشه، علم متعلق به کیفیت عمل مانند منطق، صنعت
صناعت
فرهنگ فارسی عمید

صناعت

صناعت
پیشه. کار. (غیاث اللغات). پیشه. (منتهی الارب). کار. (مهذب الاسماء). حرفه. صنعت. ج، صناعات: هر کجا مردی یا زنی در صناعتی استاد یافتی اینجا (غزنین) می فرستاد. (تاریخ بیهقی ص 205).
بدعت فاضلان منحوس است
این صناعت برای هرتدمیر.
خاقانی.
و در آیات براعت و معجزات صناعت... تأملی بسزا رود. (کلیله و دمنه). و در صناعت علم طب شهرتی داشت. (کلیله و دمنه). من در موقف تقصیر و قصور واقفم... و بقلت بضاعت و قصور صناعت معترف. (تاریخ ترجمه یمینی ص 8). در صناعت بی نظیر و در عبارت مشارالیه. (تاریخ ترجمه یمینی ص 255). وزیر ابوالعباس در صناعت دبیری بضاعتی نداشت. (تاریخ ترجمه یمینی ص 366).
دل من بر تو دارد استواری
که تو در هر صناعت دست داری.
نظامی.
گر نسخۀ روی تو به بازار برآید
نقاش ببندد در دکان صناعت.
سعدی
لغت نامه دهخدا