جدول جو
جدول جو

معنی نسوان - جستجوی لغت در جدول جو

نسوان
نساء ها، زنان ها، جمع واژۀ نساء
تصویری از نسوان
تصویر نسوان
فرهنگ فارسی عمید
نسوان
(نِسْ)
زنان. (غیاث اللغات) (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 99). نسوه. نساء. نسون. نسنین. (اقرب الموارد) (المنجد). جمع واژۀ مراءه است از غیر لفظآن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
نسوان
(نَ سَ)
به صیغۀ تثنیه، دو رگ نسا. (ناظم الاطباء). رجوع به نسا شود
لغت نامه دهخدا
نسوان
زنان
تصویری از نسوان
تصویر نسوان
فرهنگ لغت هوشیار
نسوان
((نِ))
زنان
تصویری از نسوان
تصویر نسوان
فرهنگ فارسی معین
نسوان
زنان
تصویری از نسوان
تصویر نسوان
فرهنگ واژه فارسی سره
نسوان
بانوان، زنان، همسران
متضاد: رجال
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیوان
تصویر نیوان
(دخترانه)
نیواندخت، نام مادر انوشیروان، همسر قباد پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نسیان
تصویر نسیان
فراموش کردن، فراموشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
جنبیدن و تکان خوردن چیزی در جای خود مانند تکان خوردن آویز ساعت، تغییر پیوسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشوان
تصویر نشوان
مست، آنکه در اثر خوردن نوشابۀ الکلی از حال طبیعی خارج شده، خمارآلود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نزوان
تصویر نزوان
جهیدن، برجستن، جستن نر بر ماده، حدت و شدت خشم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نسوار
تصویر نسوار
برگ خشک از نوع تنباکو که آن را نرم می کوبند و با اندکی آهک مخلوط می کنند و در جلو دهان میان لب و دندان می ریزند، ناس
فرهنگ فارسی عمید
(نِسْ)
منسوب به زن. زنانه. (ناظم الاطباء). رجوع به نسوان شود
لغت نامه دهخدا
(تَ سِ)
دهی از دهستان گلیان بخش شیروان است که در شهرستان قوچان واقع است و 331 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
شکرو جنبانگی نوانش جنبیدن چیزی در جای خود (مانند جنبیدن لنگر ساعت)، پایین و بالا رفتن: (نوسان نرخ ارز)، جنبش چیزی در جای خود:جمع نوسانات
فرهنگ لغت هوشیار
نشیان مست سکران مست: آنک صاف ساغر انصاف نخورده باشد و نشوان این شراب مختلف الالوان نگشته
فرهنگ لغت هوشیار
ماده ایست مرکب ازبرگ خشک تملول نرم کوبیده وکمی آهک وآنرامیان لب و دندان ریزندومکندوآن درهندوپاکستان رواج داردناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نسیان
تصویر نسیان
فراموشی، فرو شدن از خاطر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجوان
تصویر نجوان
پارسی است و برابر است با زعفران (زعفران)
فرهنگ لغت هوشیار
برجستن، برگشتن، تیز گردیدن، بانگ کردن برجستن (مانندبرجستن نربرماده) : ... وچه صلاح توقع توان کردازحرام زاده ای که درنزوان امهات سیرت تیوس پسندیده باشدک
فرهنگ لغت هوشیار
ناتوان بی زورمقابل توانا، نتوان کرد: برآراست سالارمصری سپاه سپاهی که نتوان بسویش نگاه. (هاتفی ظنند. لغ) توضیح استعمال اخیرفصیح نیست فعل معین درینجالازم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسوان
تصویر اسوان
اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نزوان
تصویر نزوان
((نَ))
برجستن (مانند برجستن نر بر ماده)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
((نَ وَ))
جنبش، حرکت، حرکت چیزی در جای خود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نشوان
تصویر نشوان
((نَ))
مست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نسیان
تصویر نسیان
((نِ))
فراموشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نسوار
تصویر نسوار
((نِ))
ناس، برگ خشک از نوع تنباکو که آن را نرم می کوبند و با اندکی آهک مخلوط کرده در جلو دهان میان لب و دندان می ریزند، ناس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
ارتعاش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
Fluctuation, Oscillation, Volatility
دیکشنری فارسی به انگلیسی
زنانه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
flutuação, oscilação, volatilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
fluctuación, oscilación, volatilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
wahania, oscylacja, zmienność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نوسان
تصویر نوسان
колебание , волатильность
دیکشنری فارسی به روسی