معنی نسران در لغت نامه دهخدا

دهی است از دهستان طرف رود بخش نطنز شهرستان کاشان، در 21هزارگزی جنوب شرقی نطنز و یک هزارگزی جنوب شرقی راه نطنز به اردستان در دامنۀ معتدل هوائی واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات و ابریشم و پنبه و انار و انجیر، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)

معنی نسران در لغت نامه دهخدا

نسرین. به صیغۀ تثنیه، نام دو ستاره است، یکی نسر طایر و دیگری نسر واقع. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به نسر و نسر طائر و نسر واقع شود

معنی نسران - جستجوی لغت در جدول جو

نسران

لغت نامه دهخدا

نسران

لغت نامه دهخدا

نوران

(دخترانه)

نور (عربی) + ان (فارسی) ،مرکب از نور (روشنایی) + ان (پسوند اتصاف)، نام روستایی در نزدیکی اردبیل

فرهنگ نامهای ایرانی

نسرین

(دخترانه)

گلی پر برگ به رنگ زرد یا سفید و خوشبو که یکی از گونه های نرگس است

فرهنگ نامهای ایرانی

نسیان

فراموش کردن، فراموشی

فرهنگ فارسی عمید

نیران

غیر ایران
جمع نار، آتش ها

فرهنگ فارسی عمید

خسران

ضرر کردن، زیان دیدن، زیانکاری

فرهنگ فارسی عمید

نسوان

نساء ها، زنان ها، جمع واژۀ نساء

فرهنگ فارسی عمید

نسرین

گلی سفید، کوچک و خوش بو، مشکین گل، مشکین بوی

فرهنگ فارسی عمید

نگران

اندیشناک، دلواپس، کنایه از چشم به راه، منتظر، بیننده

فرهنگ فارسی عمید

نسوان

زنان

فرهنگ لغت هوشیار

نگران

نگریستن، تامل کننده، متاهل، ناظر

فرهنگ لغت هوشیار

نسرین

پارسی تازی گشته نسرین از گیاهان یکی ازگونه های نرگس است که دارای گلهای زرداست ودرجنگلهاونقاط مرطوب بحالت وحشی میرویدودرمازندران نیز فراوان است وازگلهای آن درعطرسازی استفاده میکنند. نسرین میتواندزمستان رازیر برف بسربرد نرگس زردگل عنبری گل مشکی، نامی است ازنامهای زنان

فرهنگ لغت هوشیار