معنی نگران
- نگران
- zaniepokojony, nerwowy, niespokojny, zmartwiony
واژههای مرتبط با نگران
نگران
- نگران
- اندیشناک، دلواپس، کنایه از چشم به راه، منتظر، بیننده
نگران
- نگران
- نگریستن، تامل کننده، متاهل، ناظر
نگران
- نگران
- منتظر، چشم به راه، اندیشناک، مضطرب
نگران
- نگران
- Anxious, Apprehensive, Concerned, Nervous, Uneasy, Worried
نگران
- نگران
- ansioso, apreensivo, preocupado, nervoso, inquieto
نگران
- نگران
- ansioso, aprensivo, preocupado, nervioso, inquieto
نگران
- نگران
- тревожный , опасающийся , обеспокоенный , нервный , беспокойный
نگران
- نگران
- тривожний , стурбований , нервовий , неспокійний , занепокоєний
نگران
- نگران
- bezorgd, nerveus, onrustig
