- نداوت
- تر شدن، تری، نمناکی، شادابی، طراوت
معنی نداوت - جستجوی لغت در جدول جو
- نداوت
- نمناکی، رطوبت
- نداوت ((نَ وَ))
- تری، نمناکی، تازگی، طراوت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دشمنی
پشیمانی
صحرا نشینی، بادیه نشینی
نزدیکی خویشی
صحرانشینی، بادیه گردی
پاکیزه شدن، خالص شدن، نیکو شدن
پشیمان شدن، پشیمانی، اندوه و افسوس
ندامت خوردن: پشیمان شدن و افسوس خوردن
ندامت کشیدن: پشیمانی کشیدن، پشیمانی بردن
ندامت خوردن: پشیمان شدن و افسوس خوردن
ندامت کشیدن: پشیمانی کشیدن، پشیمانی بردن
دشمنی
بامداد
نداوت در فارسی نموری نمناکی، سر سبزی تازگی
پشیمانی، تاسف
خالص و نیکو شدن
خصومت، دشمنی