جدول جو
جدول جو

معنی نداوت

نداوت
(نَ وَ)
نداوه. تری. (غیاث اللغات) (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نمناکی. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). رطوبت. ندی. ندوت. نم:
هوا از لطافت در او مشک ریز
زمین از نداوت در او چشمه خیز.
نظامی.
رجوع به نداوه شود
لغت نامه دهخدا