جدول جو
جدول جو

معنی نخچیروان - جستجوی لغت در جدول جو

نخچیروان
شکارافکن شکارانداز
تصویری از نخچیروان
تصویر نخچیروان
فرهنگ لغت هوشیار
نخچیروان
((نَ))
شکارچی، صیاد
تصویری از نخچیروان
تصویر نخچیروان
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نخجیرگان
تصویر نخجیرگان
شکارچی، در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو بر نخجیرگان تدبیر کردی / بسی چون زهره را نخجیر کردی (نظامی۱۴ - ۱۸۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخجیربان
تصویر نخجیربان
شکاربان، شکارچی، صیاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخجیروال
تصویر نخجیروال
شکارچی، آنکه پیشه اش شکار کردن جانوران است، حابل، صیّاد، صیدگر، نخجیرگان، نخجیرگر، قانص، نخجیرزن، صیدبند، صیدافکن، نخجیرگیر، متصیّد، شکارگیر، شکارگر
شکاربان برای مثال نخجیروالان این ملک را / شاگرد باشد فزون ز بهرام (فرخی - ۲۲۳)
فرهنگ فارسی عمید
کسی که شکاررابطرف صیادمیراندچنانکه در شکارجرگه پادشاهان وبزرگان معمول است شکارانگیز: نخچیروالان این ملک را شاگردباشدفزون زبهرام. (فرخی د. 223 صحاح الفرس 211 رشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخچیربان
تصویر نخچیربان
شکارکننده صیاد
فرهنگ لغت هوشیار
محل صیدصیدگاه شکارگاه: بهرام روزی درنخچیرگاه ازدنبال خرگوری می دوانید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخچیرساز
تصویر نخچیرساز
شکارچی صیاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخچیردار
تصویر نخچیردار
شکاربان نخچیروال
فرهنگ لغت هوشیار
صیادی شکارکردن صید: درخت افکن بودکم زندگانی بدرویشی کشدنخچیربانی. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخچیرزن
تصویر نخچیرزن
شکارچی صیاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخچیروال
تصویر نخچیروال
((نَ))
کسی که شکار را به طرف صیاد می راند، شکارانگیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نخجیرگان
تصویر نخجیرگان
نخچیرگان، نام لحن آخر از سی لحن باربد
فرهنگ فارسی معین