جدول جو
جدول جو

معنی نخرازی - جستجوی لغت در جدول جو

نخرازی
(نُ)
مرکّب از: نخراز + ی، پسوند حاصل مصدر، اسم معنی، پیشروی بز بر سر گله و رمه. مانند نخرازعمل کردن. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) :
شیر سهم تو برفکنده به کوه
گرگ و قصاب را به نخرازی.
ابوالفرج رونی (حاشیۀبرهان قاطع از رشیدی و انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
نخرازی
پیشروی بزنربرسرگله، مانندنخراز عمل کردن پیشاهنگی گله: شیرسهم توبرفکنده بکره گرگ وقصاب رابه نخرازی. (ابوالفرج رشیدی انجمن)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نصرانی
تصویر نصرانی
پیرو دین مسیح، مسیحی، عیسوی مذهب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خرازی
تصویر خرازی
جایی که در آن مهره، گردنبند، آینه، شانه، عطر، جوراب، زینتآلات زنانه و مانند آن فروخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخراز
تصویر نخراز
بز نری که پیشاپیش گلۀ گوسفند حرکت کند، پیشروی گله، نهاز، برای مثال داعی عدل ملک پرور او / گرگ را داده منصب نخراز (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظربازی
تصویر نظربازی
نگریستن به چهرۀ زیبارویان، عمل نظرباز، چشم چرانی، نگاه کردن عاشق و معشوق به هم، برای مثال کمال دلبری وحسن در نظربازی است / به شیوۀ نظر از نادران دوران باش (حافظ - ۵۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگرانی
تصویر نگرانی
ترس و اندیشه، دلواپسی، چشمداشت، انتظار
فرهنگ فارسی عمید
(خَرْ را)
مهره های در رشته کشیده شده. (از ناظم الاطباء) ، مهره فروش. (ملخص اللغات حسن خطیب). امروز فروشندۀ صابون و عطر و شانه و مقراض و قلمتراش و آینه های کوچک و قوطی سیگار و سر سیگارو کش و امثال آنرا خرازی گویند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نُ)
بزی را گویند که پیشرو گله و رمۀ گوسفند باشد. (جهانگیری) (برهان قاطع) (آنندراج). بز پیش آهنگ گله. (ناظم الاطباء). عربان آن را کراز خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج). آن را نهاز نیز گویند. (فرهنگ نظام) (انجمن آرا). نهاز. پیشرو گله. (فرهنگ خطی) :
سپه دشمن او را گله ای دان که در او
نه چراننده شبان است و نه ره جو نخراز.
فرخی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
منسوب به نوروز: مربوط به جشن نوروز یا ایام نوروز باد نوروزی. یا پادشاه نوروزی (میر نوروزی)، یا مرغ نوروزی. مرغ قهقهه (کاکی)، یا میر نوروزی. یا میر نوروز (میر)، عیدیی که در جشن نوروز دهند: (در اثنای سخن مه پری بر سبیل مزاح از روح افزا نوروزی طلبید... گفت: ای شاه خوبان بنوروزی از برای تو کنزکی خریده ام و پروده ام) (سمک عیار 50: 1)، مالیات عوارضی که بهنگام نوروز وصول میشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگرانی
تصویر نگرانی
بینندگی، اضطراب، دلواپسی، تامل
فرهنگ لغت هوشیار
آذرنگ درفشان شیدا تاپیک روشن منسوب به نور دارای نورمنور مقابل ظلمانی
فرهنگ لغت هوشیار
نصرانی در فارسی یونانی تازی گشته ترسای ترسا منسوب به ناصره، مسیحی عیسوی (بمناسبت انتساب بمولد عیسی مسیح) جمع نصاری نصرانیان: و چون آهنگ دعا کردند. عالم نصرانیان با ایشان گفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نجرانی
تصویر نجرانی
منسوب به نجران اهل نجران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناراضی
تصویر ناراضی
ناخرسند آنکه راضی نیست ناخشنود مقابل راضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسازی
تصویر ناسازی
مخالفت، دشمنی، ستیزه خوئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیرازی
تصویر شیرازی
منسوب به شیراز از مردم شیراز، لهجه مردم شیراز
فرهنگ لغت هوشیار
مهره فروش، مهره های در رشته کشیده شده، مهره و آئینه و قرقره و دگمه کردن و گردن بند فروش
فرهنگ لغت هوشیار
بزنری که پیش روگله باشد: سپه دشمن اورارمه ای دان که درو نه چراننده شبانست ونه ره جونخراز. (فرخی رشیدی جها. انجمن)
فرهنگ لغت هوشیار
رانده پزداک منسوب به اخراج اخراج شده: اخراجی چشم ماست هر جا آبی است. (سودایی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخراز
تصویر نخراز
((نُ))
بز پیش آهنگ گله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خرازی
تصویر خرازی
((خَ رّ))
دکانی که در آن مهره، آینه، گردن بند و زیورآلات زنانه به فروش می رسد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناراضی
تصویر ناراضی
آن که راضی نیست، ناخشنود، مقابل راضی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نگرانی
تصویر نگرانی
چشم داشت، انتظار، تشویش، دلواپسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظربازی
تصویر نظربازی
تماشای زیبارویان، چشم چرانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نصرانی
تصویر نصرانی
((نَ))
منسوب به نصران، ترسایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوروزی
تصویر نوروزی
عیدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
منسوب به نور، دارای نور، منور، مقابل ظلمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهرازی
تصویر مهرازی
معماری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نگرانی
تصویر نگرانی
تشویش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناسازی
تصویر ناسازی
مغایرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
درخشان، روشن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناراضی
تصویر ناراضی
نا خشنود
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نوسازی
تصویر نوسازی
Renovation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نورانی
تصویر نورانی
Luminescent
دیکشنری فارسی به انگلیسی