جدول جو
جدول جو

معنی نبطی - جستجوی لغت در جدول جو

نبطی
دسته ای از اقوام قدیم عرب که در حدود چهار قرن قبل از میلاد در یکی از نواحی عربستان ساکن شده و در سال ۱۰۶ میلادی به دست رومیان منقرض شدند، یک تن از قوم نبط، تهیه شده به وسیلۀ مردمان نبط، زبان و خط اقوام نبطی
فرهنگ فارسی عمید
نبطی
(نَ بَ)
منسوب است به نبط. (سمعانی). نباطی. نباط. (المنجد). رجوع به نبط شود، واحد نبط. یک نفر از قوم نبط. رجوع به نبط شود، عامی. یکی از اخلاطالناس. یکی از عوام الناس. رجوع به نبط شود، قسمی دشنام است. (یادداشت مؤلف) : و لا علی ظهر الارض اخبث سریره من هذا النبطی. (آداب الوزراء ص 176). فضل گفت چند بار پرسی ای نبطی ؟ (تاریخ برامکه) ، در ادویه، مراد خودروی است که نکشته باشند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نبطی
منسوب به نبط: ازقوم نبط، زبان قوم نبط، خط قوم نبط، گیاه
تصویری از نبطی
تصویر نبطی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نبوی
تصویر نبوی
مربوط به نبی مثلاً حدیث نبوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبطی
تصویر سبطی
امت موسی، یهودی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قبطی
تصویر قبطی
از مردم مصر قدیم، زبانی از خانوادۀ زبان های سامی ی حامی که در قدیم در مصر رایج بود و اکنون متداول نیست و فقط عدۀ کمی از مردم و روحانیان آن را حفظ کرده اند، خطی متعلق به مصریان باستان
فرهنگ فارسی عمید
(نَ بَ طی یَ)
منسوب به نبط است. رجوع به نبط شود، عامیه. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نبطیه
تصویر نبطیه
مونث نبطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبطی
تصویر تبطی
پس انداختن کار و تاخیر در آن
فرهنگ لغت هوشیار
از نژاد قبط منسوب به قبط از قوم قبط از نژاد قبط، جمع اقباط یا ماههای قبطی. عبارتند از: توت (توث) باوی اثور کراق طوفی ماخبر فامینوث فرموثی باخون باونی افبقی ماسوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مبطی
تصویر مبطی
مبطی در فارسی: سست کند کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
منسوب به نبی و پیغمبر (ص)
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به نبش: هرچیزنبشدار، کاشی یاآجری که ملتقای دوسطح آن زاویه ای قایمه تشکیل ندهدبلکه بوسیله سطح کم عرض دیگری دوسطح آن بهم پیوندد آجری که لبه تیزنداشته باشد، آهنی که ازدوسطح عمودبریکدیگرتشکیل شده باشدوبرای ساختن پایه صندوقهای آهنی ودرومانندآن بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبشی
تصویر نبشی
((نَ))
هر چیز نبش دار، آجر یا کاشی که لبه تیز نداشته باشد، تیرآهن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
((نَ بَ))
منسوب به نبی و پیغمبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
Prophetic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
prophétique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
ভবিষ্যদ্বাণী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
נבואי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
予言の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
预言的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
unabii
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
예언적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
peygamberi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
kenabian
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
proroczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
भविष्यवाणी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
profetico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
profético
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
prophetisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
profetisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
пророчий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
пророческий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
profético
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نبوی
تصویر نبوی
ทำนาย
دیکشنری فارسی به تایلندی