منسوب به سبط. رجوع به سِبْط شود، یهودی. مقابل قبطی. یکی از اسباط بنی اسرائیل: گر بمصر اندر بدی او نامدی وهم از سبطی کجا زایل شدی. مولوی. گر نبودی نیل را آن نور دید از چه قبطی را ز سبطی میگزید. مولوی. می شنیدم که درآمد قبطئی از عطش اندر وثاق سبطئی. مولوی