- نبالت
- گرامی شدن، نجابت، بزرگواری، فضل و برتری
معنی نبالت - جستجوی لغت در جدول جو
- نبالت
- صاحب نجابت بودن نیک ونجیب بودن، گرامی شدن، تیزخاطرگردیدن ذکاوت
- نبالت ((نَ لَ))
- گرامی شدن، فضل و نجابت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرومایگی، ناکسی، خواری
شهرت یافتن، شریف شدن، شرف، زیرکی
عنصر فلزی سفید رنگ، سخت، چکش خوار، قابل مفتول شدن، نامحلول در آب و محلول در اسید ازتیک که در تهیۀ برخی آلیاژها، رنگ ها و جلادهنده ها به کار می رود
کبالت ۶۰: کبالت رادیواکتیو که در معالجۀ سرطان از آن استفاده می شود
کبالت ۶۰: کبالت رادیواکتیو که در معالجۀ سرطان از آن استفاده می شود
فرومایه گردیدن کمینه شدن، فرومایگی پستی: به نذالت این مقام رضاندهی
نجابت، بزرگواری
نژادگی، تیز هوشی، گرامکی، تیر گری تیر اندازی ساز و برگ آمادگی
فرانسوی پروشت وشتن (رقص) نرم چون پرواز یکی از هنرهای ترکیبی و آن تجسم و نمایش یک موضوع است بوسیله نوعی رقص علمی و حرکات مشکل همراه با موزیک
نوعی شیرینی بلورین که از شیرۀ شکر درست می کنند
گیاه، هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیه، گیاغ، علف، نبت، کلأ
گیاه، هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیه، گیاغ، علف، نبت، کلأ
نبل ها، تیرهایی که با کمان اندازند، جمع واژۀ نبل
آگاهی دانست، آمادگی تیر ساز، تیر دار، تیر فروش، جمع نبیل، زیرکان هشیاران والایان، جمع نبل، تیر ها تیرسازتیرفروش، خداوندتیر تیردارصاحب تیر، جمع نبیل، جمع نبل
گیاه، هر سبزه و درخت که از زمین بروید، نوعی شیرینی که از شیره شکر درست می کنند
((لِ))
فرهنگ فارسی معین
یکی از هنرهای ترکیبی و آن تجسم و نمایش یک موضوع است به وسیله نوعی رقص علمی و حرکات مشکل همراه با موزیک