جدول جو
جدول جو

معنی ناگذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

ناگذاشتن
(لَءْ مَ)
ننهادن. نگذاشتن. ناگذاردن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جا گذاشتن
تصویر جا گذاشتن
به جا نهادن، قرار دادن، چیزی را در جایی گذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واگذاشتن
تصویر واگذاشتن
ترک کردن، رها کردن، وانهادن، واهشتن، واهلیدن، هلیدن، بدرود گفتن، چپ دادن، یله کردن
فرهنگ فارسی عمید
(گُ تَ)
ننهادنی. نگذاشتنی. غیرقابل وضع و گذاشتن
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
گذاشته ناشده. مقابل گذاشته
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ تَ)
ترک کردن. بازگذاشتن. (ناظم الاطباء). اعطال. (منتهی الارب). رها کردن. یله کردن: ثابت ساز نزد خاص و عام که امیرالمؤمنین فروگذاشت نمی کند مصلحت خلافت را و وانمی گذارد رعایت آن را. (تاریخ بیهقی ص 314).
از منی بودی منی را واگذار
ای ایاز آن پوستین را یاد آر.
مولوی.
، تفویض کردن. (آنندراج). تسلیم کردن. مفوض داشتن. تسلیم کردن به دیگری. احاله کردن. حواله کردن. محول کردن. توکیل کردن.
- واگذاشتن به خدا، سپردن به خدا. حواله به خدا کردن. (ناظم الاطباء). تفویض حق نمودن. (آنندراج).
، ساکن شدن. موقتاً آرام شدن و فاصله دادن. (یادداشت مؤلف).
- واگذاشتن درد، موقتاً آرام شدن وساکن شدن درد.
- واگذاشتن باران، سست شدن باران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(لَ خا)
مقابل گذاشتن. رجوع به گذاشتن شود
لغت نامه دهخدا
(لُب ب)
نگذشتن. گذر نکردن. گذار نکردن. مقابل گذشتن: دل آن خداوند را (محمود غزنوی) بر ما (مسعود) درشت کردند و تضریب ها نگاشتند که ایزد... از آن هیچ چیز نیافریده بود و آن بر دل ما ناگذشته. (تاریخ بیهقی ص 214)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناگذاشته
تصویر ناگذاشته
گذاشته نا شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگذاشتن
تصویر واگذاشتن
تسلیم کردن تفویض کردن، ترک کردن بازگذاشتن: (ثابت ساز نزد خاص و عام که امیرالمومنین فرو گذاشت نمی کند مصلحت خلافت را و وا نمی گذارد رعایت آنرا)، بعهده کسی محول کردن، یا واگذاشتن بخدا. حواله بخدا کردن، موقتا آرام شدن ساکن شدن، یا واگذاشتن درد. موقتا آرام شدن، موقتا فاصله دادن در اثنای اجرای کار و امری. یا واگذاشتن بخود. بحال خود رها کردن: (نه تنها زمین را باین صورت بخود وامیگذارند (مردم ابراهیم آباد) خیلی چیزها همین طوراست)
فرهنگ لغت هوشیار
اسم گذاشتن نام دادن تسمیه، نام خود را بیاد گار نهادن نام خود را باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگذاشته
تصویر واگذاشته
تسلیم کرده، ترک کرده، حواله کردنه بعهده کسی انداخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واگذاشتن
تصویر واگذاشتن
((گُ تَ))
تسلیم کردن، چیزی را در اختیار کسی قرار دادن، ترک کردن، واگذاردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنا گذاشتن
تصویر بنا گذاشتن
((بَ. گُ تَ))
بنیاد گذاشتن، اساس گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درگذاشتن
تصویر درگذاشتن
((دَ. گُ تَ))
بخشیدن، عفو کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراگذاشتن
تصویر فراگذاشتن
((~. گُ تَ))
رها کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
Name
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
Tread
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
nommer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
fouler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
nombrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
treten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
nazywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
наступати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
называть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
deptać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
nomear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
benoemen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
pisar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
benennen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
calpestare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
pisar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پا گذاشتن
تصویر پا گذاشتن
наступать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نام گذاشتن
تصویر نام گذاشتن
називати
دیکشنری فارسی به اوکراینی