جدول جو
جدول جو

معنی واگذاشتن

واگذاشتن
(فَ رَ تَ)
ترک کردن. بازگذاشتن. (ناظم الاطباء). اعطال. (منتهی الارب). رها کردن. یله کردن: ثابت ساز نزد خاص و عام که امیرالمؤمنین فروگذاشت نمی کند مصلحت خلافت را و وانمی گذارد رعایت آن را. (تاریخ بیهقی ص 314).
از منی بودی منی را واگذار
ای ایاز آن پوستین را یاد آر.
مولوی.
، تفویض کردن. (آنندراج). تسلیم کردن. مفوض داشتن. تسلیم کردن به دیگری. احاله کردن. حواله کردن. محول کردن. توکیل کردن.
- واگذاشتن به خدا، سپردن به خدا. حواله به خدا کردن. (ناظم الاطباء). تفویض حق نمودن. (آنندراج).
، ساکن شدن. موقتاً آرام شدن و فاصله دادن. (یادداشت مؤلف).
- واگذاشتن درد، موقتاً آرام شدن وساکن شدن درد.
- واگذاشتن باران، سست شدن باران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا