جدول جو
جدول جو

معنی ناپدیدگی - جستجوی لغت در جدول جو

ناپدیدگی
(پَ دی دَ / دِ)
فقدان. غیبت. عدم ظهور. (ناظم الاطباء). پوشیدگی. عفاء. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ناپدیدگی
پوشیدگی، فقدان، غیب
تصویری از ناپدیدگی
تصویر ناپدیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
ناپدیدگی
اختفاء
تصویری از ناپدیدگی
تصویر ناپدیدگی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
ناپیدا، پنهان، گم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناپدیدار
تصویر ناپدیدار
ناپدید، ناپیدا، پوشیده و پنهان
فرهنگ فارسی عمید
(دی دَ / دِ)
عمل و کیفیت کاردیده. کارآزمودگی. تجربه. رجوع به کاردیده شود
لغت نامه دهخدا
(دی دَ)
غیرمرئی. ناپدید. چیز دیده نشده. خارج از نظر. هر چیزی که نمیتوان آن را دید. (ناظم الاطباء). مالا یدرکه الابصار، چیزی که دیدنش ممکن نیست:
چنین گفت با کید کان چار چیز
که کس را به گیتی نبوده ست نیز
همی شاه خواهد که داندکه چیست
که نادیدنی یا که نابودنیست.
فردوسی.
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی.
هاتف.
، آنچه که قابل دیدن نباشد. (آنندراج). چیزی که شایستۀ دیدن نباشد. (ناظم الاطباء). چیزی که دیدن آن روا نیست. که نباید آن را دید:
خردمندی آن راست کز هر چه هست
چو نادیدنی بود از او دیده بست.
نظامی.
بگردان ز نادیدنی دیده ام
مده دست بر ناپسندیده ام.
سعدی.
مرا بیزار کرد از اهل دولت دیدن دربان
به یک دیدن ز صد نادیدنی آزاد گردیدم.
صائب.
از بزرگان دیدن دربان مرا دلسرد ساخت
کرد یک دیدن ز صد نادیدنی آزاده ام.
صائب
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
حالت و کیفیت قاپیده: این جای قاپیدگی سگ است. رجوع به قاپیدن شود
لغت نامه دهخدا
(پَ)
غیبت. (مهذب الاسماء). نامشهود بودن. نامرئی بودن:
ای باغ ارم به بی کلیدی
فردوس فلک به ناپدیدی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دی دَ / دِ)
افلاس. احتیاج. (آنندراج). مفلسی. پریشانی. بی چیزی. افلاس. (ناظم الاطباء) ، نادیده بودن. ندیده بودن. نوکیسگی. تازه به عرصه رسیدگی. جانگرفتگی. گدا چشمی. حریصی. گداطبعی. ندیدگی:
این گداچشمی و این نادیدگی
از گدائی تست نز بیگلربگی.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
حالت و عمل چاپیده شدن، رجوع به چاپیده شود
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
ناآزموده کاری. نابالغی. (آنندراج). ناتمامی. کامل نشدگی. (ناظم الاطباء). صغر. اندک سالی. بی تجربگی. رسیده و کامل و بالغ نبودن، خامی. (آنندراج) (ناظم الاطباء). کالی. نارسی. ناپختگی
لغت نامه دهخدا
(پَ)
نامعلوم. غیرقابل تشخیص. نامعین. مبهم و غیر واضح:
همان ره به گنجینه دشواربود
طریق شدن ناپدیدار بود.
نظامی.
پایان فراق ناپدیدار
و امید نمیرسد به پایان.
سعدی.
، نهفته. مضمر. مستتر. پوشیده. مخفی. غیربارز:
او هست پدید در همه کار
و آن هر سه در اوست ناپدیدار.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
چگونگی آنکه پاکدیده است. پاک چشمی
لغت نامه دهخدا
تصویری از نادیدنی
تصویر نادیدنی
آنچه که قابل رویت نیست، غیر مرئی مقابل دیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
نامعلوم، مبهم و غیر واضح، نامعین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپوشیدگی
تصویر ناپوشیدگی
نامستوری مخفی نبودن: (اگرتو ناپوشیدگی روی من ندیدی مرا ازین نیزعجب آمد، {عدم ابهام عدم التباس مقابل پوشیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
ناآشکارا مخفی: اوهست پدیددرهمه کار وان هرسه دراوست ناپدیدار. (نظامی)، نامعلوم نامشخص: همان ره بگنجینه دشوار بود طریق شدن ناپدیداربود. (نظامی)، پوشیده مستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاکدیدگی
تصویر پاکدیدگی
چگونگی آنکه پاکدیده است پاک چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
مفلسی تهی دستی، ندیده بودن نو کیسگی: این گدا چشمی واین نادیدگی از گدایی تست نزبگلربگی. (مثنوی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
نامشهودبودن نامرئی بودن: ای باغ ارم به بی کلیدی فردوس فلک به ناپدیدی. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
((پَ))
پنهان، ناپیدا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاردیدگی
تصویر کاردیدگی
((دِ))
تجربه، کار آزمودگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
Vanishing
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
disparaissant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نامطلوبی، دوست نداشتن، ناخرسندی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
desaparecendo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
desapareciendo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
znikający
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
исчезающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
зникаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
verdwijnend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
verschwindend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
che svanisce
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناپدید
تصویر ناپدید
गायब
دیکشنری فارسی به هندی