ناآشکارا مخفی: اوهست پدیددرهمه کار وان هرسه دراوست ناپدیدار. (نظامی)، نامعلوم نامشخص: همان ره بگنجینه دشوار بود طریق شدن ناپدیداربود. (نظامی)، پوشیده مستور
نامعلوم. غیرقابل تشخیص. نامعین. مبهم و غیر واضح: همان ره به گنجینه دشواربود طریق شدن ناپدیدار بود. نظامی. پایان فراق ناپدیدار و امید نمیرسد به پایان. سعدی. ، نهفته. مضمر. مستتر. پوشیده. مخفی. غیربارز: او هست پدید در همه کار و آن هر سه در اوست ناپدیدار. نظامی