معنی ناپدیدگی - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با ناپدیدگی
ناپدیدگی
ناپدیدگی
فقدان. غیبت. عدم ظهور. (ناظم الاطباء). پوشیدگی. عَفاء. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
ناپدیدی
ناپدیدی
نامشهودبودن نامرئی بودن: ای باغ ارم به بی کلیدی فردوس فلک به ناپدیدی. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
نادیدگی
نادیدگی
مفلسی تهی دستی، ندیده بودن نو کیسگی: این گدا چشمی واین نادیدگی از گدایی تست نزبگلربگی. (مثنوی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
ناپدیدی
ناپدیدی
غیبت. (مهذب الاسماء). نامشهود بودن. نامرئی بودن: ای باغ ارم به بی کلیدی فردوس فلک به ناپدیدی. نظامی
لغت نامه دهخدا
نادیدگی
نادیدگی
افلاس. احتیاج. (آنندراج). مفلسی. پریشانی. بی چیزی. افلاس. (ناظم الاطباء) ، نادیده بودن. ندیده بودن. نوکیسگی. تازه به عرصه رسیدگی. جانگرفتگی. گدا چشمی. حریصی. گداطبعی. ندیدگی: این گداچشمی و این نادیدگی از گدائی تست نز بیگلربگی. مولوی
لغت نامه دهخدا
ناپدیدار
ناپدیدار
ناآشکارا مخفی: اوهست پدیددرهمه کار وان هرسه دراوست ناپدیدار. (نظامی)، نامعلوم نامشخص: همان ره بگنجینه دشوار بود طریق شدن ناپدیداربود. (نظامی)، پوشیده مستور
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.