جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کاردیدگی

کاردیدگی

کاردیدگی
عمل و کیفیت کاردیده. کارآزمودگی. تجربه. رجوع به کاردیده شود
لغت نامه دهخدا

کار ندگی

کار ندگی
کار کننده عمل کننده، کشت کننده زارع فلاح، جمع کار ندگان: (ز تخم پراکنده و زمزد و رنج ببخشید کار ندگان را ز گنج)
کار ندگی
فرهنگ لغت هوشیار