جدول جو
جدول جو

معنی نامیمون - جستجوی لغت در جدول جو

نامیمون
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، پاسبز، بدقدم، تخجّم، مشئوم، سیاه دست، مشوم، خشک پی، منحوس، بداغر، شمال، سبز پا، نامبارک، میشوم، نحس، بدشگون، سبز قدم، بدیمن، نافرّخ، مرخشه، شنار
تصویری از نامیمون
تصویر نامیمون
فرهنگ فارسی عمید
نامیمون
(مَ / مِ مو)
منحوس. شوم. نحس. منفور. ناپسند. ناپسندیده. مشؤوم. نامبارک: و اهالی روزگار بر سؤتدبیر و فساد عادات و خبث خیال و اعمال...و رسوم نامیمون او وقوف دارند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا
نامیمون
نافرخنده شوم نحس نامبارک مقابل میمون
تصویری از نامیمون
تصویر نامیمون
فرهنگ لغت هوشیار
نامیمون
((مِ یا مَ))
شوم، نحس
تصویری از نامیمون
تصویر نامیمون
فرهنگ فارسی معین
نامیمون
ناخجسته
تصویری از نامیمون
تصویر نامیمون
فرهنگ واژه فارسی سره
نامیمون
بداختر، شوم، ناخجسته، نافرخنده، نحس
متضاد: میمون
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انتیمون
تصویر انتیمون
آنتیموان، فلزی سفید و درخشنده که در معدن به صورت ترکیب با گوگرد به دست می آید و در ساخت حروف چاپ، طب و داروسازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامحمود
تصویر نامحمود
ناپسندیده، زشت و ناپسند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناموزون
تصویر ناموزون
ناسنجیده، ناساز، ناهماهنگ، ناهنجار، فاقد تعادل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
دلادل (گویش خراسانی)، نااستوان آنکه مطمئن نیست، باتردید: (مرد... گناه آلوده ونامطمئن ادامه داد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامعمور
تصویر نامعمور
ناآبادان آبادنشده بایر: (وسرزمین خراب نامعمور هیچ تعیین نکرد {مقابل معمور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامحمود
تصویر نامحمود
بد شگون، زشت ناپسند ناپسندیده زشت ناپسند: (وازاتفاق نامحمود مسعود را درهندقضیه ای صادرشده بودکه اورامجال توقف درخراسان نبود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسکون
تصویر نامسکون
لوت ناآباد ویران جایی که سکنه نداردمقابل مسکون، ویران بایر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامسموع
تصویر نامسموع
ناشنودنی شنیده نشده، پذیرفته نشده نامقبول مقابل مسموع
فرهنگ لغت هوشیار
سرزنش نشده کسی که موردطعن وملامت قرارنگرفته مقابل مطعون. کسی که موردطعن قرارنگرفته مقابل مطعون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامظنون
تصویر نامظنون
کسی که مورد ظن قرارنگرفته مقابل مظنون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامامول
تصویر نامامول
آرزونکرده نابیوسا غیرمتوقع غیرمنتظربخلاف آرزو مقابل مامول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناموزون
تصویر ناموزون
ناهنجار، زمخت، ناسنجیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامیسور
تصویر نامیسور
غیر ممکن، نامقدور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناماذون
تصویر ناماذون
بی پروانه بی دستوری بی اجازه غیرمجازمقابل ماذون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامتمکن
تصویر نامتمکن
متزلزلنااستوار، آنکه صاحب مکنت و ثروت و تمکن نیست مقابل متمکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامامون
تصویر نامامون
سیجناک بی زنهار نا ایمن غیرمحفوظ مقابل مامون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامجموع
تصویر نامجموع
پریشان آشفته پراکنده پریشان نابسامان مقابل مجموع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامأذون
تصویر نامأذون
((مَ))
بی اجازه، غیرمجاز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناموزون
تصویر ناموزون
((مُ))
ناساز، ناموافق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نا میمون
تصویر نا میمون
ناخجسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
Unsure, Unsurely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
incertain, sans assurance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
inseguro, de forma incerta
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
inseguro, inseguramente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
niepewny, niepewnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
неуверенный , неуверенно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
не впевнений , невпевнено
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
onzeker
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از نامطمئن
تصویر نامطمئن
unsicher
دیکشنری فارسی به آلمانی