- نامجو
- جویای نام، شهرت طلب، شجاع، دلیر
معنی نامجو - جستجوی لغت در جدول جو
- نامجو ((ی))
- کسی که در پی آوازه، نیک است، دلیر، شجاع
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که طالب آوازه و شهرت باشد
جوینده تمتع و عیش و عشرت برمراد و آرزو رسیده
ناخواسته نامطلوب ناخواسته: (وموجب اوایل نامرجو و مظهر عواقب محمود چگونه است {مقابل مرجو
خوش گذران
کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناژو، نوژ، نوج، نشک، وهل
درخت کاج و صنوبر