جدول جو
جدول جو

معنی نالندگی - جستجوی لغت در جدول جو

نالندگی
(لَ دَ / دِ)
ناله و گریه. اندوه و الم. زاری و آه. (از ناظم الاطباء). نالان بودن. نالانی، بیماری. مریضی. بیمار نالان و بستری بودن. رجوع به نالنده شود:
ز نالندگی چون سبکتر شود
فدای تن شاه کشور شود.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
نالندگی
نالان بودن، ناله و گریه و اندوه و الم و زاری
تصویری از نالندگی
تصویر نالندگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پناهندگی
تصویر پناهندگی
حالت و عمل پناهنده، پناهنده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
سازنده بودن، عمل سازنده، در موسیقی ساز زدن، نواختن، نوازندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دانندگی
تصویر دانندگی
دانایی، زیرکی، هوشیاری، خردمندی، عالم بودن، دانا بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بافندگی
تصویر بافندگی
عمل بافتن، بافتن پارچه یا فرش یا جوراب و امثال آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارندگی
تصویر بارندگی
باریدن باران، برف یا تگرگ از آسمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالودگی
تصویر پالودگی
صاف و بی غل و غش بودن، پاکیزگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانندگی
تصویر مانندگی
مانند بودن، شبیه و نظیر بودن
فرهنگ فارسی عمید
(لَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی بالنده. عمل بالنده. رشد. نمو:
ز سرو سهی رفت بالندگی
طبیعت درآمد به نالندگی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ / دِ)
رجوع به کالیدن شود
لغت نامه دهخدا
(لَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی مالنده. مالش. و رجوع به مالنده شود، دلاکی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مالیدن شود
لغت نامه دهخدا
حالت و عمل پناهنده یا پناهندگی سیاسی. عمل سیاستمداری که برای نجات خود بکشور دیگری پناهنده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دانندگی
تصویر دانندگی
حالت و چگونگی داننده، دانائی، صاخب معلومات و دانش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابندگی
تصویر تابندگی
براقی، پرتو افشانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاسندگی
تصویر تاسندگی
حالت و کیفیت تاسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاوندگی
تصویر تاوندگی
تابندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
عمل سازنده بودن، مطربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارندگی
تصویر دارندگی
نگهداری و سرپرستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارندگی
تصویر بارندگی
باریدن و بارش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سابندگی
تصویر سابندگی
حالت و کیفیت ساییده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رانندگی
تصویر رانندگی
حالت و چگونگی راننده، راندن وسائط نقلیه و جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالودگی
تصویر پالودگی
بی غلی بی غشی ترویق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایندگی
تصویر پایندگی
قیام، ابدیت، بقا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازندگی
تصویر بازندگی
حیله گری، مکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافندگی
تصویر بافندگی
عمل بافنده، نساجی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالندگی
تصویر مالندگی
حالت و کیفیت مالنده مالش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالندگی
تصویر بالندگی
رشد، نمو، عمل بالنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالیدگی
تصویر مالیدگی
حالت و کیفیت مالیده مالش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایندگی
تصویر پایندگی
ابدیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمایندگی
تصویر نمایندگی
آژانس، وکالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مانندگی
تصویر مانندگی
شباهت، تشابه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باشندگی
تصویر باشندگی
مسکونی، مربوط به محل سکونت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بالندگی
تصویر بالندگی
علو، افتخار، اعتلا
فرهنگ واژه فارسی سره
رشد، ترقی، تعالی، فخر، نازش، مباهات
فرهنگ واژه مترادف متضاد