- نافله
- نماز مستحبی که پس از نماز واجب خوانده می شود، عبادتی که واجب نباشد، عبادت غیر واجب، عطیه، بخشش، غنیمت
معنی نافله - جستجوی لغت در جدول جو
- نافله
- بخشش، غنیمت، عمل مستحبی
- نافله ((ف ل))
- بخشش، عطیه، عبادتی که واجب نباشد، جمع نوافل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کاروان
دبر، معقد، قسمت پائین نیزه
ناقل، مردمی که از جایی به جایی نقل مکان کنند
سافل، دبر، مقعد، قسمت پایین چیزی، قسمت پایین نهر، قسمت پایین نیزه
گروهی از مردم که با هم به سفر بروند یا با هم از سفر برگردند، کاروان
مونث غافل سوتک فرناس مونث غافل
کاروان
کافله در فارسی پذرفتار کارگزار: زن مونث کافل: (بمجد الدوله و مادرش که کافله ملک بوده نامه ای بنوشت و قزوین با قطاع خواست. ) (تاریخ یمینی)
نازله در فارسی پتیار (بلا) سختی زمانه سختی زمانه بلای سخت مصیبت: (بلایی عظیم ونازله ای شگرف این ساعت ببرکت تو از من مدفوع شده است)
ناقله در فارسی مونث ناقل و جابه جا شونده یکجانمان کولی پاکش مونث ناقل
نافیه در فارسی مونث نافی: نیگر چون ناونه در پارسی مونث نافی. یاحروف نافیه. حروف دال بر نفی مانند لا و ما در عربی و نا و نه در فارسی
پارسی تازی گشته نافه نافه آهو مشک
نافعه در فارسی مونث نافع و: سود مونث نافع
نافذه در فارسی مونث نافذ و پنجره روزنه مونث نافذ، جمع نوافذ
مونث نافخ
ناف کوچک
پارسی تازی گشته نافه
ران لاغر ران کم گوشت
مونث نوفل - و نمکدان شورستان
نافی
حروف نافیه: در دستور زبان علوم ادبی حروفی که دلالت بر نفی کند مانند «نا» و «نه»
حروف نافیه: در دستور زبان علوم ادبی حروفی که دلالت بر نفی کند مانند «نا» و «نه»
ناف کوچک
بلا، مصیبت
مرکز
ناف مانند مانند ناف، در علم زیست شناسی کیسۀ کوچکی که زیر شکم آهوی مشک قرار دارد و مشک از آن خارج می شود، کنایه از ماده ای که در ناف آهوی مشک جمع می شود، مشک
صدایی که از درد یا از سوز دل برآید، آواز سوزناک، شکایت
ضایع و خراب، تلف شده، هدررفته، آدم بی دست و پا، کارخراب کن