معنی کافله کافله (فِ لَ) مؤنث کافل: به مجدالدوله و مادرش که کافلۀ ملک بود نامه ای بنوشت و قزوین به اقطاع خواست. (ترجمه تاریخ یمینی ص 384). رجوع به کافل شود لغت نامه دهخدا