جدول جو
جدول جو

معنی سافله

سافله
سافل، دبر، مقعد، قسمت پایین چیزی، قسمت پایین نهر، قسمت پایین نیزه
تصویری از سافله
تصویر سافله
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سافله

سافله

سافله
مؤنث سافل. رجوع به سافل شود، دبر مردم. (مهذب الاسماء). بن مردم. (منتهی الارب). المقعده و الدبر. (قطر المحیط). سوراخ. (دهار) ، سافله الرمح، زیر نیزه. (دهار). بن نیزه. (مهذب الاسماء). نیمۀ نیزه که متصل به آهن بن نیزه است. (منتهی الارب) (شرح قاموس) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا

سافیه

سافیه
گیاهی است از تیره گندمیان که دارای ساقه های ماشوره یی ساده یا منشعب است. برگهایش نسبتا پهن و دارای گلهای سنبله ای انتهایی است. این گیاه در اکثر مزارع و بیایانها میروید. دانه اش به اندازه ارزن است. و بهترین دانه مغذی جهت پرندگان دانه خوار بیابانی است شعرالفار
فرهنگ لغت هوشیار

سافره

سافره
مونث سافر راهی، فرستاده، گاواب (جل وزغ آبی) از گیاهان مونث سافر، صاحبان سفر: قوم سافره
فرهنگ لغت هوشیار