نام نوعی مسکوک بوده است: الدرهم او الدینار الناصری و جمعه الدراهم والدنانیر الناصریه. رجوع به رسالۀنقود و اوزان صص 70-71 و نیز رجوع به ناصریه شود نام قسمی کاغذ منسوب به ابوالحسین ناصر کاغذی معروف به دهقان. (یادداشت مؤلف) نصرانی. نامی که یهود به مسیحیان اوایل می دادند
نام نوعی مسکوک بوده است: الدرهم او الدینار الناصری و جمعه الدراهم والدنانیر الناصریه. رجوع به رسالۀنقود و اوزان صص 70-71 و نیز رجوع به ناصریه شود نام قسمی کاغذ منسوب به ابوالحسین ناصر کاغذی معروف به دهقان. (یادداشت مؤلف) نصرانی. نامی که یهود به مسیحیان اوایل می دادند
مالک بن ابی زید یا مالک بن زید مصری از محدثان است. (از سمعانی). محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد. عمر بن عبدالوهاب، ملقب به سراج الدین و مشهور به ناشری از علمای عامۀ قرن دهم هجری است. وی در سال 982 هجری قمری در شهر زبید از بلاد یمن وفات کرد. (از ریحانه الادب ج 4 ص 141) لقب رجالی عیسی بن هشام است. (ریحانه الادب ج 4 ص 141 از تنقیح المقال) لقب رجالی مشمعل بن سعد است. (ریحانه الادب ج 4 ص 141 از تنقیح المقال) عثمان بن ابی بکر الناشری، ملقب به عفیف الدین از فقهای شافعی یمن است و در شعر وادب نیز دستی داشت. کتابهای ’البستان الزاهر فی طبقات علماء بنی ناشر’ و ’الهدایه’ از مصنفات اوست. (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 4 ص 374). و رجوع به ناشریون شود
مالک بن ابی زید یا مالک بن زید مصری از محدثان است. (از سمعانی). محدثان در فرهنگ اسلامی به عنوان حافظان میراث نبوی شناخته می شوند. آن ها با تلاش خستگی ناپذیر، هزاران حدیث را به صورت شفاهی یا مکتوب گردآوری و ثبت کردند. یکی از افتخارات تمدن اسلامی، وجود محدثانی است که در بررسی اسناد و راویان، به دقتی علمی دست یافتند که در هیچ تمدن دیگری یافت نمی شود. به واسطه محدثان، تاریخ شفاهی اسلام تبدیل به مجموعه ای دقیق و قابل اتکا شد. عمر بن عبدالوهاب، ملقب به سراج الدین و مشهور به ناشری از علمای عامۀ قرن دهم هجری است. وی در سال 982 هجری قمری در شهر زبید از بلاد یمن وفات کرد. (از ریحانه الادب ج 4 ص 141) لقب رجالی عیسی بن هشام است. (ریحانه الادب ج 4 ص 141 از تنقیح المقال) لقب رجالی مشمعل بن سعد است. (ریحانه الادب ج 4 ص 141 از تنقیح المقال) عثمان بن ابی بکر الناشری، ملقب به عفیف الدین از فقهای شافعی یمن است و در شعر وادب نیز دستی داشت. کتابهای ’البستان الزاهر فی طبقات علماء بنی ناشر’ و ’الهدایه’ از مصنفات اوست. (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 4 ص 374). و رجوع به ناشریون شود
ناصر (میرزا...) ابن میرزا صادق شیرازی، از شاعران متأخر است. فرصت الدوله در آثار عجم این ابیات را از او آورده است: آرزو می کند دلم چندی با سر زلف دوست پیوندی چه شود کم ز حسنت ار برسد به وصال تو آرزومندی یا چه گردد که تلخ کامی را عیش خوش سازی از شکرخندی. رجوع به آثار عجم ص 570 و نیز دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 4 ص 620
ناصر (میرزا...) ابن میرزا صادق شیرازی، از شاعران متأخر است. فرصت الدوله در آثار عجم این ابیات را از او آورده است: آرزو می کند دلم چندی با سر زلف دوست پیوندی چه شود کم ز حسنت ار برسد به وصال تو آرزومندی یا چه گردد که تلخ کامی را عیش خوش سازی از شکرخندی. رجوع به آثار عجم ص 570 و نیز دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 4 ص 620
از شاعران عثمانی است و در قرن دهم هجری میزیسته است. این مطلع او راست: جهانک نعمتندن کند و آب و دانه مزیکدر ایلک کاشانه سندن گوشۀ ویرانه مزیکدر. (از قاموس الاعلام ج 6) محمد چلبی بن عبدالغنی از شعرای قرن دهم عثمانی است. (از قاموس الاعلام ج 6)
از شاعران عثمانی است و در قرن دهم هجری میزیسته است. این مطلع او راست: جهانک نعمتندن کند و آب و دانه مزیکدر ایلک کاشانه سندن گوشۀ ویرانه مزیکدر. (از قاموس الاعلام ج 6) محمد چلبی بن عبدالغنی از شعرای قرن دهم عثمانی است. (از قاموس الاعلام ج 6)
مؤلف صبح گلشن این دو بیت را به نام او ثبت کرده است: مژه بر هم زدن و چشم سیاهش نگرید زیر لب خنده و دزدیده نگاهش نگرید می کشد رشک مرا ورنه یقین می گفتم عاقلان را که به رخسارۀ ماهش نگرید. بیش ازین از احوال او اطلاعی به دست نیامد
مؤلف صبح گلشن این دو بیت را به نام او ثبت کرده است: مژه بر هم زدن و چشم سیاهش نگرید زیر لب خنده و دزدیده نگاهش نگرید می کشد رشک مرا ورنه یقین می گفتم عاقلان را که به رخسارۀ ماهش نگرید. بیش ازین از احوال او اطلاعی به دست نیامد
چشم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). عین. (اقرب الموارد). ج، نواظر، اصطلاحاً، نگریستن به بصیرت است از جانبین امر در نسبت بین دو چیز به خاطر اظهار صواب. (تعریفات جرجانی). طرفین قضیه ای را برای اظهار نظر و انتخاب جهت صواب مورد دقت قرار دادن
چشم. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء). عین. (اقرب الموارد). ج، نواظر، اصطلاحاً، نگریستن به بصیرت است از جانبین امر در نسبت بین دو چیز به خاطر اظهار صواب. (تعریفات جرجانی). طرفین قضیه ای را برای اظهار نظر و انتخاب جهت صواب مورد دقت قرار دادن
نظری در فارسی نگرشی، اندیشیدنی، بر آوردی منسوب به نظر: آنچه با نظر و حدس انجام شود حدسا: (نظری تخمین زد)، آنچه که فهمیدنش محتاج به نظر و فکر باشد مقابل بدیهی: چشم حاضر سخنی کرده نظر بازمرا که بدیهی است بر دقت طبعش نظری. (محسن تاثیر. فرنظا) تصدیق نظری. تصدیقی که از راه تامل و فکر بدست آید. یا تصور نظری. تصوری که از راه تامل و فکر بدست آید، علمی مقابل عملی. یا عمل نظری فلسفله نظری حکمت نظری. آن قسمت از علم و فلسفه که ارتباط به عمل ندارد مقابل علم یا فلسفه عملی. فلسفه نظری شامل سه قسمت است: ریاضی طبیعی الهی، آنچه مربوط به نظریه باشد تئوریک مقابل عملی (پراتیک)
نظری در فارسی نگرشی، اندیشیدنی، بر آوردی منسوب به نظر: آنچه با نظر و حدس انجام شود حدسا: (نظری تخمین زد)، آنچه که فهمیدنش محتاج به نظر و فکر باشد مقابل بدیهی: چشم حاضر سخنی کرده نظر بازمرا که بدیهی است بر دقت طبعش نظری. (محسن تاثیر. فرنظا) تصدیق نظری. تصدیقی که از راه تامل و فکر بدست آید. یا تصور نظری. تصوری که از راه تامل و فکر بدست آید، علمی مقابل عملی. یا عمل نظری فلسفله نظری حکمت نظری. آن قسمت از علم و فلسفه که ارتباط به عمل ندارد مقابل علم یا فلسفه عملی. فلسفه نظری شامل سه قسمت است: ریاضی طبیعی الهی، آنچه مربوط به نظریه باشد تئوریک مقابل عملی (پراتیک)