جدول جو
جدول جو

معنی ناصری

ناصری((ص))
منسوب به «ناصره»، عیسی ناصری، مسیحی، نصرانی، جمع نصاری
تصویری از ناصری
تصویر ناصری
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناصری

ناصری

ناصری
ناصری در فارسی وابسته به ناصره، وابسته به ناصرالدین شاه غاجار
ناصری
فرهنگ لغت هوشیار

ناصری

ناصری
شهر طهران. (ناظم الاطباء). شهر تهران را به عهد سلطنت ناصرالدین شاه، دارالخلافۀ ناصری می گفتند
لغت نامه دهخدا

ناصری

ناصری
نام نوعی مسکوک بوده است: الدرهم او الدینار الناصری و جمعه الدراهم والدنانیر الناصریه. رجوع به رسالۀنقود و اوزان صص 70-71 و نیز رجوع به ناصریه شود
نام قسمی کاغذ منسوب به ابوالحسین ناصر کاغذی معروف به دهقان. (یادداشت مؤلف)
نصرانی. نامی که یهود به مسیحیان اوایل می دادند
لغت نامه دهخدا

ناصری

ناصری
بدین نسبت مشهور است عیسی مسیح اﷲ، چون وی در ناصره از مادرش مریم متولد گشت. رجوع به ناصره شود. و نیز رجوع به قاموس کتاب مقدس ص 867 شود
لغت نامه دهخدا

ناصری

ناصری
ناصر (میرزا...) ابن میرزا صادق شیرازی، از شاعران متأخر است. فرصت الدوله در آثار عجم این ابیات را از او آورده است:
آرزو می کند دلم چندی
با سر زلف دوست پیوندی
چه شود کم ز حسنت ار برسد
به وصال تو آرزومندی
یا چه گردد که تلخ کامی را
عیش خوش سازی از شکرخندی.
رجوع به آثار عجم ص 570 و نیز دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 4 ص 620
لغت نامه دهخدا

ناظری

ناظری
نظارت مراقبت، مباشرت کارگزاری، حق نظارتحق النظاره، در تازی نیامده کار گزاری سرپرستی، دریافتی کار گزاری دریافتی وینار گری
فرهنگ لغت هوشیار