کسی که دشمن می دارد علی بن ابی طالب علیه السلام را. (ناظم الاطباء). ج، ناصبیه. نواصب: ای حجت بنشسته به یمگان و سخنهات در جان و دل ناصبیان گشته چو پیکان. ناصرخسرو. نیست سر پرفساد ناصبی شوم ازدر این شعر بل سزای فسار است. ناصرخسرو. خازن علم قران فرزند شیر ایزد است ناصبی گر خر نباشد زاوش چون باید رمید. ناصرخسرو. رجوع به نواصب شود
کسی که دشمن می دارد علی بن ابی طالب علیه السلام را. (ناظم الاطباء). ج، ناصبیه. نواصب: ای حجت بنشسته به یمگان و سخنهات در جان و دل ناصبیان گشته چو پیکان. ناصرخسرو. نیست سر پرفساد ناصبی شوم ازدر این شعر بل سزای فسار است. ناصرخسرو. خازن علم قران فرزند شیر ایزد است ناصبی گر خر نباشد زاوش چون باید رمید. ناصرخسرو. رجوع به نواصب شود
ناصر (میرزا...) ابن میرزا صادق شیرازی، از شاعران متأخر است. فرصت الدوله در آثار عجم این ابیات را از او آورده است: آرزو می کند دلم چندی با سر زلف دوست پیوندی چه شود کم ز حسنت ار برسد به وصال تو آرزومندی یا چه گردد که تلخ کامی را عیش خوش سازی از شکرخندی. رجوع به آثار عجم ص 570 و نیز دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 4 ص 620
ناصر (میرزا...) ابن میرزا صادق شیرازی، از شاعران متأخر است. فرصت الدوله در آثار عجم این ابیات را از او آورده است: آرزو می کند دلم چندی با سر زلف دوست پیوندی چه شود کم ز حسنت ار برسد به وصال تو آرزومندی یا چه گردد که تلخ کامی را عیش خوش سازی از شکرخندی. رجوع به آثار عجم ص 570 و نیز دانشمندان و سخن سرایان فارس ج 4 ص 620
حسن بن موسی النصبی. او راست: کتاب الاغانی به حروف معجم که برای متوکل نوشته و بعضی چیزها که اسحاق بن ابراهیم ماهان و عمرو بن بانه نیاورده اند آورده، و کتاب محررات المغنیین. (از ابن الندیم) (یادداشت مؤلف)
حسن بن موسی النصبی. او راست: کتاب الاغانی به حروف معجم که برای متوکل نوشته و بعضی چیزها که اسحاق بن ابراهیم ماهان و عمرو بن بانه نیاورده اند آورده، و کتاب محررات المغنیین. (از ابن الندیم) (یادداشت مؤلف)
برپا و قائم کننده. (آنندراج) (غیاث اللغات). برپای دارنده. قائم کننده. نصب نماینده. (ناظم الاطباء). آنکه چیزی را نصب و برپا می کند و می افرازد، دشمن دارنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). آنکه متدین به بغض علی بن ابی طالب علیه السلام باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به ناصبی و نواصب شود، هم ناصب، غم با رنج. (آنندراج) (منتهی الارب). متعب. (اقرب الموارد). اندوه با رنج. (ناظم الاطباء) : عیش ناصب، زیست با رنج و تکلیف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ای فیه کد و جهد. (اقرب الموارد). الناصب من العیش،ما فیه کد و جهد. (معجم متن اللغه). رنج دهنده، (اصطلاح نحو) عامل نصب. عاملی که معمول خود را نصب دهد. رجوع به ناصبه و نواصب شود، (اصطلاح درایه) از الفاظ ذم و قدح است. ج، نواصب
برپا و قائم کننده. (آنندراج) (غیاث اللغات). برپای دارنده. قائم کننده. نصب نماینده. (ناظم الاطباء). آنکه چیزی را نصب و برپا می کند و می افرازد، دشمن دارنده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). آنکه متدین به بغض علی بن ابی طالب علیه السلام باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به ناصبی و نواصب شود، هم ناصب، غم با رنج. (آنندراج) (منتهی الارب). متعب. (اقرب الموارد). اندوه با رنج. (ناظم الاطباء) : عیش ناصب، زیست با رنج و تکلیف. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ای فیه کد و جهد. (اقرب الموارد). الناصب من العیش،ما فیه کد و جهد. (معجم متن اللغه). رنج دهنده، (اصطلاح نحو) عامل نصب. عاملی که معمول خود را نصب دهد. رجوع به ناصبه و نواصب شود، (اصطلاح درایه) از الفاظ ذم و قدح است. ج، نواصب
ابن زیادبن ظبیان، از دلاوران عرب است و به دست مصعب بن زبیر کشته شد و برادرش عبیداﷲ بن زیاد به خونخواهی وی برخاست، شرح این ماجرا در البیان و التبیین ج 1 حاشیۀ ص 360 آمده است جدپدر ثعلبه بن غنمه بن عدی صحابی است، (منتهی الارب) جد عقبه بن عامر صحابی، (منتهی الارب) بن ظبیان، محدثی است، (منتهی الارب)
ابن زیادبن ظبیان، از دلاوران عرب است و به دست مصعب بن زبیر کشته شد و برادرش عبیداﷲ بن زیاد به خونخواهی وی برخاست، شرح این ماجرا در البیان و التبیین ج 1 حاشیۀ ص 360 آمده است جدپدر ثعلبه بن غنمه بن عدی صحابی است، (منتهی الارب) جد عقبه بن عامر صحابی، (منتهی الارب) بن ظبیان، محدثی است، (منتهی الارب)
نابی ٔ، جای بلند و خمیده، (منتهی الارب)، مکان مرتفع خم دار، (از اقرب الموارد) (المنجد)، آینده از جای دیگر، (منتهی الارب)، سیل نابی ٔ، که از جای دیگری بیاید، رجل نابی ٔ، مردی که از دیار دیگری بیاید، (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)، (از ’ن ب و’)، سمین، (معجم متن اللغه) (المنجد)
نابی ٔ، جای بلند و خمیده، (منتهی الارب)، مکان مرتفع خم دار، (از اقرب الموارد) (المنجد)، آینده از جای دیگر، (منتهی الارب)، سیل نابی ٔ، که از جای دیگری بیاید، رجل نابی ٔ، مردی که از دیار دیگری بیاید، (از منتهی الارب) (اقرب الموارد)، (از ’ن ب و’)، سمین، (معجم متن اللغه) (المنجد)
جمال خان بدایونی از شعرای فارسی زبان هند است وی مقرب میرمحمدخان غزنوی از رجال اکبرشاه بود. این بیت از اوست: بشنو این نکتۀ سنجیده ز پروردۀ عشق که به از زندۀ بی عشق بود مردۀ عشق. (از قاموس الاعلام ج 6 ص 4545). و نیز رجوع به تذکرۀ صبح گلشن ص 493 و منتخب التواریخ ج 3 ص 360 شود قاضی ابومحمد ازدانشمندان و فقهای قرن پنجم و معاصر با طغرل سلجوقی است. در تاریخ گزیده ص 432 و 804 نام او آمده است
جمال خان بدایونی از شعرای فارسی زبان هند است وی مقرب میرمحمدخان غزنوی از رجال اکبرشاه بود. این بیت از اوست: بشنو این نکتۀ سنجیده ز پروردۀ عشق که به از زندۀ بی عشق بود مردۀ عشق. (از قاموس الاعلام ج 6 ص 4545). و نیز رجوع به تذکرۀ صبح گلشن ص 493 و منتخب التواریخ ج 3 ص 360 شود قاضی ابومحمد ازدانشمندان و فقهای قرن پنجم و معاصر با طغرل سلجوقی است. در تاریخ گزیده ص 432 و 804 نام او آمده است
نام نوعی مسکوک بوده است: الدرهم او الدینار الناصری و جمعه الدراهم والدنانیر الناصریه. رجوع به رسالۀنقود و اوزان صص 70-71 و نیز رجوع به ناصریه شود نام قسمی کاغذ منسوب به ابوالحسین ناصر کاغذی معروف به دهقان. (یادداشت مؤلف) نصرانی. نامی که یهود به مسیحیان اوایل می دادند
نام نوعی مسکوک بوده است: الدرهم او الدینار الناصری و جمعه الدراهم والدنانیر الناصریه. رجوع به رسالۀنقود و اوزان صص 70-71 و نیز رجوع به ناصریه شود نام قسمی کاغذ منسوب به ابوالحسین ناصر کاغذی معروف به دهقان. (یادداشت مؤلف) نصرانی. نامی که یهود به مسیحیان اوایل می دادند
ابن حسین بن احمد بن عبید ابی نصر ضبی نیشابوری ناصبی. نام او در اسانید عیون الاخبار آمده است و از صدوق نقل کنندکه می گفت ناصبی تر از او ندیده ام و کار او در نصب بدانجا کشیده بود که می گفت اللهم صل ّ علی محمد فرداً
ابن حسین بن احمد بن عبید ابی نصر ضبی نیشابوری ناصبی. نام او در اسانید عیون الاخبار آمده است و از صدوق نقل کنندکه می گفت ناصبی تر از او ندیده ام و کار او در نصب بدانجا کشیده بود که می گفت اللهم صل ّ علی محمد فرداً