کر. اصم ّ. (ناظم الاطباء). که نمی شنود. که شنوائی ندارد: بربط از هشت زبان گوید و خود ناشنواست زیبقش گوئی با گوش کر آمیخته اند. خاقانی. ، آنکه مایل به شنیدن نیست. (ناظم الاطباء). ناشنو. که نمی پذیرد. که سخن کسی را قبول نمی کند
کر. اصم ّ. (ناظم الاطباء). که نمی شنود. که شنوائی ندارد: بربط از هشت زبان گوید و خود ناشنواست زیبقش گوئی با گوش کر آمیخته اند. خاقانی. ، آنکه مایل به شنیدن نیست. (ناظم الاطباء). ناشنو. که نمی پذیرد. که سخن کسی را قبول نمی کند
1ـ اگر در خواب احساس کنید با فرد ناشنوایی گفتگو می کنید، علامت آن است که تغییراتی در زندگی شما رخ می دهد و مقامی بالاتر به شما پیشنهاد خواهد شد. ، 2ـ اگر در خواب احساس کنید صدایی نمی شنوید، نشانه آن است که ناعادلانه مورد آزار و اذیت قرار خواهید گرفت.
1ـ اگر در خواب احساس کنید با فرد ناشنوایی گفتگو می کنید، علامت آن است که تغییراتی در زندگی شما رخ می دهد و مقامی بالاتر به شما پیشنهاد خواهد شد. ، 2ـ اگر در خواب احساس کنید صدایی نمی شنوید، نشانه آن است که ناعادلانه مورد آزار و اذیت قرار خواهید گرفت.
هر چیزی را گویند که ضایع شده باشد و به کار نیاید. (برهان). که به هیچ کار نیاید. (ناظم الاطباء). ضایع. تباه: کار مدد و کار کیا نابنوا شد زین نیز بتر باشدشان نابنوائی. منوچهری. ، نابه نوا. نه به نوا. بی نوا. بینوا: زر بکف آرم برای دعوت تازان زآنکه در ایام عید نابنوایم. سوزنی
هر چیزی را گویند که ضایع شده باشد و به کار نیاید. (برهان). که به هیچ کار نیاید. (ناظم الاطباء). ضایع. تباه: کار مدد و کار کیا نابنوا شد زین نیز بتر باشدشان نابنوائی. منوچهری. ، نابه نوا. نه به نوا. بی نوا. بینوا: زر بکف آرم برای دعوت تازان زآنکه در ایام عید نابنوایم. سوزنی