جدول جو
جدول جو

معنی ناشنوایی

ناشنوایی
کری، ناکارایی اندام شنوایی
تصویری از ناشنوایی
تصویر ناشنوایی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ناشنوایی

ناشنوائی

ناشنوائی
کری. (ناظم الاطباء). کر بودن. شنوا نبودن، بی میلی به شنیدن. (ناظم الاطباء). مایل بشنیدن نبودن. نپذیرفتن. قبول نکردن. اطاعت نکردن
لغت نامه دهخدا

نانوایی

نانوایی
محل پختن و فروختن نان مثلاً دکان نانوایی، صنف نانوا
نانوایی
فرهنگ فارسی عمید

اشنوایی

اشنوایی
شنوایی:
روشنایی آید از دیدار او در چشم کور
اشنوایی آید از گفتار او در گوش کر.
فرخی (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا

ناآشنایی

ناآشنایی
ناشناخته بودن غریبی، ناموافقی ناسازگاری مقابل آشنایی
ناآشنایی
فرهنگ لغت هوشیار