ناهار را گویند که از بامداد باز چیزی نخوردن است. (برهان قاطع). به معنی نهار که از دیرگاه چیزی نخورده باشد و آن را ناشتاب نیز گویند. (انجمن آرا). کسی که از صبح چیزی نخورده باشد. (فرهنگ نظام). گرسنه بودن یعنی نهار ماندن که از بامداد چیزی نخورده باشد. (غیاث اللغات). رائق. علی الریق. ناهار. آب دهن. خف: با یک دسته کاسنی هفت روز بخورندناشتا جگر و زهره را بشوید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). دل گرسنه درآمد بر خوان کائنات چون شبهتی بدید برون رفت ناشتا. خاقانی. جان از درون به فاقه و تن از برون به برگ دیو از خورش به هیضه و جمشید ناشتا. خاقانی. سوگند هم به خاک عزیزش که خورده نیست زین به نواله ای دهن ناشتای خاک. خاقانی. محروم آن گرسنه که بر خوان پادشا عمری نشسته باشد و گویند ناشتاست. کمال اسماعیل. کودکان ناشتا پدر مدیون مخور این نان و آش، خون خور خون. اوحدی (جام جم ص 223). مخور ناشتا تا توانی شراب اگر باید انگشت زد بر تراب. نزاری قهستانی
ناهار را گویند که از بامداد باز چیزی نخوردن است. (برهان قاطع). به معنی نهار که از دیرگاه چیزی نخورده باشد و آن را ناشتاب نیز گویند. (انجمن آرا). کسی که از صبح چیزی نخورده باشد. (فرهنگ نظام). گرسنه بودن یعنی نهار ماندن که از بامداد چیزی نخورده باشد. (غیاث اللغات). رائق. علی الریق. ناهار. آب دهن. خف: با یک دسته کاسنی هفت روز بخورندناشتا جگر و زهره را بشوید. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). دل گرسنه درآمد بر خوان کائنات چون شبهتی بدید برون رفت ناشتا. خاقانی. جان از درون به فاقه و تن از برون به برگ دیو از خورش به هیضه و جمشید ناشتا. خاقانی. سوگند هم به خاک عزیزش که خورده نیست زین به نواله ای دهن ناشتای خاک. خاقانی. محروم آن گرسنه که بر خوان پادشا عمری نشسته باشد و گویند ناشتاست. کمال اسماعیل. کودکان ناشتا پدر مدیون مخور این نان و آش، خون خور خون. اوحدی (جام جم ص 223). مخور ناشتا تا توانی شراب اگر باید انگشت زد بر تراب. نزاری قهستانی
هر چیزی که پس از مدتی چیز نخوردن و روزه گرفتن خورند، (ناظم الاطباء)، صبحانه، ناهارشکن، ناشتاشکن، زیرقلیانی، سلفه، طعام مختصری که صبح با چای یا قهوۀ رقیق خورند، روزه داری، گرسنگی، ناهاری، (ناظم الاطباء)، ناشتا بودن، رجوع به ناشتا شود
هر چیزی که پس از مدتی چیز نخوردن و روزه گرفتن خورند، (ناظم الاطباء)، صبحانه، ناهارشکن، ناشتاشکن، زیرقلیانی، سلفه، طعام مختصری که صبح با چای یا قهوۀ رقیق خورند، روزه داری، گرسنگی، ناهاری، (ناظم الاطباء)، ناشتا بودن، رجوع به ناشتا شود
نام یکی از دهستانهای شهرستان شهسوار است. این دهستان محدود است از شمال به دریای خزر، از مغرب به دهستان زوار از مشرق به دهستان لنکا و از جنوب به سلسله جبال البرز، هوای قسمت جلگه ای دهستان مرطوب معتدل و هوای قسمت جنوبی آن که کوهستان است سرد است. آب قراء دهستان از رود خانه آزادرود که از کوههای ییلاقی جنوب جاری است تأمین می شود، محصول عمده دهستان برنج است این دهستان 24 آبادی کوچک و بزرگ و جمعاً در حدود 480 تن سکنه دارد، مرکزش نشتارود است و قراء مهم آن عبارت است از: فقیه آباد، پل سرا، توبن، سی بن، معلم کو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
نام یکی از دهستانهای شهرستان شهسوار است. این دهستان محدود است از شمال به دریای خزر، از مغرب به دهستان زوار از مشرق به دهستان لنکا و از جنوب به سلسله جبال البرز، هوای قسمت جلگه ای دهستان مرطوب معتدل و هوای قسمت جنوبی آن که کوهستان است سرد است. آب قراء دهستان از رود خانه آزادرود که از کوههای ییلاقی جنوب جاری است تأمین می شود، محصول عمده دهستان برنج است این دهستان 24 آبادی کوچک و بزرگ و جمعاً در حدود 480 تن سکنه دارد، مرکزش نشتارود است و قراء مهم آن عبارت است از: فقیه آباد، پل سرا، توبن، سی بن، معلم کو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
ناآشنا. بی اطلاع. بی خبر. (ناظم الاطباء) ، ناآشنا. بیگانه. مقابل آشنا: دی همه او بوده ای امروز چون دوری از او؟ ناجوانمردی بود دی دوست و اکنون ناشنا. سنائی. ، غیر معروف. (ناظم الاطباء). ناشناس. نامعروف برابر. یکسان در شمار. مساوی. (ناظم الاطباء)
ناآشنا. بی اطلاع. بی خبر. (ناظم الاطباء) ، ناآشنا. بیگانه. مقابل آشنا: دی همه او بوده ای امروز چون دوری از او؟ ناجوانمردی بود دی دوست و اکنون ناشنا. سنائی. ، غیر معروف. (ناظم الاطباء). ناشناس. نامعروف برابر. یکسان در شمار. مساوی. (ناظم الاطباء)
به معنی ناشتا و ناهار است که از صبح باز چیزی نخوردن باشد. (برهان قاطع) : هرگه که عالمی را بینم به هر مراد جود تو سیر کرده و من ناشتاب تو. مسعودسعد. یا بپرسم که چه خوردی ناشتاب تو بگوئی نه شراب و نه کباب. مولوی. ، روزه داری. پرهیزگاری. (ناظم الاطباء)
به معنی ناشتا و ناهار است که از صبح باز چیزی نخوردن باشد. (برهان قاطع) : هرگه که عالمی را بینم به هر مراد جود تو سیر کرده و من ناشتاب تو. مسعودسعد. یا بپرسم که چه خوردی ناشتاب تو بگوئی نه شراب و نه کباب. مولوی. ، روزه داری. پرهیزگاری. (ناظم الاطباء)
درختی از تیره مخروطیان (تیره کاجها) که در جنگلهای نواحی شمالی و مرکزی اروپا (خصوصاجنگلهای سوئد) فراوان است و گونه هایی از آن نیز در نواحی جنوبی ایران میروید. ارتفاع این درخت در حدود 50 متر و دارای پوستی ضخیم و صاف برنگ قهوه یی مایل بقرمز است ولی تدریجاپوست درخت براثر مرور زمان و ازدیاد سن ازاین حالت خارج شده وضع ناهموار و رنگ خاکستری پیدا میکند. قطر تنه این درخت تا 1، 1 متروعمرش تا 500 سال میرسد. برگهایش باریک و نوک تیز و سبز رنگ است. گلهای نر آن بشکل مخروطهای کوچک بیضوی و گلی رنگ و گلهای ماده اش استوانه یی و بنفش مایل به قرمز است. باایجاد شکاف در تنه این درخت نوعی سقزبنام سقز بورگنی بدست میاورند. سقز حاصل از این درخت دارای بوی معطر و حالت نیمه مایع است ولی پس از خارج شدن از شکاف درخت بسرعت انجماد یافته بویی مخصوص و قوی پیدا میکند. این سقز در اسیداستیک و استن کاملا حل میشود ولی در الکل بطور ناقص محلول است. از این سقز در پزشکی در تهیه مشمع های دارویی استفاده میکنند و چون بر اثر حرارت پوست بدن مایع شده جریان مییابدباید آنرا با موم مخلوط نماینددرخت نوئل صنوبر صغیرنوئل
درختی از تیره مخروطیان (تیره کاجها) که در جنگلهای نواحی شمالی و مرکزی اروپا (خصوصاجنگلهای سوئد) فراوان است و گونه هایی از آن نیز در نواحی جنوبی ایران میروید. ارتفاع این درخت در حدود 50 متر و دارای پوستی ضخیم و صاف برنگ قهوه یی مایل بقرمز است ولی تدریجاپوست درخت براثر مرور زمان و ازدیاد سن ازاین حالت خارج شده وضع ناهموار و رنگ خاکستری پیدا میکند. قطر تنه این درخت تا 1، 1 متروعمرش تا 500 سال میرسد. برگهایش باریک و نوک تیز و سبز رنگ است. گلهای نر آن بشکل مخروطهای کوچک بیضوی و گلی رنگ و گلهای ماده اش استوانه یی و بنفش مایل به قرمز است. باایجاد شکاف در تنه این درخت نوعی سقزبنام سقز بورگنی بدست میاورند. سقز حاصل از این درخت دارای بوی معطر و حالت نیمه مایع است ولی پس از خارج شدن از شکاف درخت بسرعت انجماد یافته بویی مخصوص و قوی پیدا میکند. این سقز در اسیداستیک و استن کاملا حل میشود ولی در الکل بطور ناقص محلول است. از این سقز در پزشکی در تهیه مشمع های دارویی استفاده میکنند و چون بر اثر حرارت پوست بدن مایع شده جریان مییابدباید آنرا با موم مخلوط نماینددرخت نوئل صنوبر صغیرنوئل