جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ناشنا

ناشنا

ناشنا
ناآشنابیگانه مقابل آشنا، بی خبربی اطلاع، ناشناس نامعروف
ناشنا
فرهنگ لغت هوشیار

ناشنا

ناشنا
ناآشنا. بی اطلاع. بی خبر. (ناظم الاطباء) ، ناآشنا. بیگانه. مقابل آشنا:
دی همه او بوده ای امروز چون دوری از او؟
ناجوانمردی بود دی دوست و اکنون ناشنا.
سنائی.
، غیر معروف. (ناظم الاطباء). ناشناس. نامعروف
برابر. یکسان در شمار. مساوی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پاشنا

پاشنا
پاشنه، قسمت عقب کف پا مثلاً پاشنۀ پا، آن قسمت از ته کفش که زیر پاشنۀ پا واقع می شود مثلاً پاشنۀ کفش، لبۀ عقب کفش که پشت پاشنۀ پا را می گیرد و اگر آن را بخوابانند زیر پاشنۀ پا می رود
پاشنا
فرهنگ فارسی عمید

ناشتا

ناشتا
شخص گرسنه که از بامداد چیزی نخورده باشد، گرسنه، غذانخورده
ناشتا شکستن: کنایه از غذایی اندک در بامداد خوردن، ناشتایی خوردن
ناشتا
فرهنگ فارسی عمید