جدول جو
جدول جو

معنی ناساز - جستجوی لغت در جدول جو

ناساز
مغایر
تصویری از ناساز
تصویر ناساز
فرهنگ واژه فارسی سره
ناساز
ناموزون، بی تناسب، مخالف، ضد، آنچه خلاف طبع یا خلاف اصل و قاعده باشد، ناجور
تصویری از ناساز
تصویر ناساز
فرهنگ فارسی عمید
ناساز
نامتناسب، بی تناسب، ناهموار
تصویری از ناساز
تصویر ناساز
فرهنگ لغت هوشیار
ناساز
مخالف، ضد، خلاف اصول و قا عده، نامتناسب، آشفته، بی سامان
تصویری از ناساز
تصویر ناساز
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناسازی
تصویر ناسازی
مغایرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناسازی
تصویر ناسازی
مخالفت، دشمنی، ستیزه خوئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غناساز
تصویر غناساز
خواننده، نوازنده، آهنگ ساز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غناساز
تصویر غناساز
آهنگ ساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسزا
تصویر ناسزا
توهین، فحش، هتک، ناحق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نواساز
تصویر نواساز
آهنگ ساز، آوازخوان، مغنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوساز
تصویر نوساز
تازه ساز، تازه ساخته شده، عمارتی که تازه ساخته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناسوز
تصویر ناسوز
نسوز، چیزی که در آتش نسوزد، ناسوز مثلاً آجر نسوز، پنبۀ نسوز، صندوق نسوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناسزا
تصویر ناسزا
دشنام، حرف زشت، آنچه سزاوار و شایسته نباشد، ناسزاوار، نالایق، فرومایه، برای مثال ناسزایی را چو بینی بخت یار / عاقلان تسلیم کردند اختیار (سعدی - ۷۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناسوز
تصویر ناسوز
آنچه که نسوزدنسوز: (پنبه ناسوز)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسزا
تصویر ناسزا
فرومایه، نابرازنده، نا اهل، دشنام، حرف زشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواساز
تصویر نواساز
تصنیف ساز، مغنی ساز زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسزا
تصویر ناسزا
((س))
ناشایست، نالایق، دشنام، حرف زشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نوساز
تصویر نوساز
((نُ))
آن که چیزی را تجدید و تعمیر کند، نوساخته، تازه ساز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناسازگاری
تصویر ناسازگاری
مغایرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناسازگار
تصویر ناسازگار
ضد و نقیض، مغایر، خلاف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناسازوار
تصویر ناسازوار
ناسازگار، ناموافق، آنکه سازش ندارد
فرهنگ فارسی عمید
عدم موافقت، مضربودن ناگواری، ناهماهنگی ناموزونی، ناشایستگی (سخن) ناپسندی، عدم لیاقت، قانع نبودن ناخرسندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسازوار
تصویر ناسازوار
آنکه (آنچه) سازش نکند ناموالف ناموافق: (سخت عظیم و بدخوی بود و تند وناسازگار)، مضرناسالم ناگوار (غذا) : که در سینه پیکان تیر تتار بسی بهتراز قوت ناسازگار. (سعدی لغ)، ناهماهنگ ناموزون، ناشایسته (سخن) ناپسند: سخن چند برگفت ناسازگار از آن بیشه و گور و آن مرغزار. (شا. لغ)، نالایق، آنکه قانع نیست ناخرسند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسازنده
تصویر ناسازنده
بدسلوک، بدرفتار، جاهل
فرهنگ لغت هوشیار
عدم موافقت، مضربودن ناگواری، ناهماهنگی ناموزونی، ناشایستگی (سخن) ناپسندی، عدم لیاقت، قانع نبودن ناخرسندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسازگار
تصویر ناسازگار
ستیزه جو، دشمن خو، ناموافق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسازگار
تصویر ناسازگار
ناموافق، مخالف، بدرفتار، تندخو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناسازواری
تصویر ناسازواری
ناسازگاری، مخالفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناسازگاری
تصویر ناسازگاری
ناهماهنگی، مخالفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناسازگار
تصویر ناسازگار
ناموافق، مخالف، کسی که با دیگری مخالفت و تندخویی و بدرفتاری کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناسازگاری
تصویر ناسازگاری
Dissonance, Incompatibility, Incongruence, Incongruity, Unfriendliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناسازگار
تصویر ناسازگار
Incompatible
دیکشنری فارسی به انگلیسی
dissonância, incompatibilidade, incongruência, inimizade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
disonancia, incompatibilidad, incongruencia, falta de amabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی