جدول جو
جدول جو

معنی ناسازوار

ناسازوار
ناسازگار، ناموافق، آنکه سازش ندارد
تصویری از ناسازوار
تصویر ناسازوار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ناسازوار

ناسازوار

ناسازوار
آنکه (آنچه) سازش نکند ناموالف ناموافق: (سخت عظیم و بدخوی بود و تند وناسازگار)، مضرناسالم ناگوار (غذا) : که در سینه پیکان تیر تتار بسی بهتراز قوت ناسازگار. (سعدی لغ)، ناهماهنگ ناموزون، ناشایسته (سخن) ناپسند: سخن چند برگفت ناسازگار از آن بیشه و گور و آن مرغزار. (شا. لغ)، نالایق، آنکه قانع نیست ناخرسند
ناسازوار
فرهنگ لغت هوشیار

ناسازوار

ناسازوار
مخالف، غیرموافق، آنکه سازش ندارد، (ناظم الاطباء)، مخالف، (دهار)، منافی، مانعهالجمع، متباین، مباین، سرکش، آنچه مطیع و رام نباشد، (ناظم الاطباء)، بدخوی، بدسلوک، ناموافق: ناشزه، زن ناسازوار با شوی، (منتهی الارب)، غیرمتناسب، ناموزون، (دانشنامۀ علائی)، مضر، زیان بخش
لغت نامه دهخدا

ناسازواری

ناسازواری
عدم موافقت، مضربودن ناگواری، ناهماهنگی ناموزونی، ناشایستگی (سخن) ناپسندی، عدم لیاقت، قانع نبودن ناخرسندی
فرهنگ لغت هوشیار