جدول جو
جدول جو

معنی میلاوه - جستجوی لغت در جدول جو

میلاوه
(وَ / وِ)
شاگردانه و پولی که علاوه بر مزد استاد به شاگرد می دهند. (ناظم الاطباء). میلاویه. شاگردانه بود. (فرهنگ اوبهی) (لغت فرس اسدی) (صحاح الفرس). شاگردانه یعنی اجرتی که به شاگرد دهند. (انجمن آرا) (آنندراج). به معنی شاگردانه است و آن دو سه پولی بود که بعداز اجرت استاد به شاگرد دهند. (برهان) :
ای مسلمانان میلاوه که دارد بازا
بجز آن کس که بود سفله دل و غمازا.
ابوالعباس (از صحاح الفرس).
و رجوع به میلاو و میلاویه شود، نوید و بشارت و مژدگانی. (از برهان) (ناظم الاطباء). مژدگانی بود. (صحاح الفرس)
لغت نامه دهخدا
میلاوه
انعامی که به شاگرد حجره و دکان دهند شاگردانه
تصویری از میلاوه
تصویر میلاوه
فرهنگ لغت هوشیار
میلاوه
((وِ))
شاگردانه، انعام، نوید، مژدگانی
تصویری از میلاوه
تصویر میلاوه
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میرانه
تصویر میرانه
(دخترانه)
میر (ازعربی) + انه (فارسی) امیرانه، شاهانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهراوه
تصویر مهراوه
(دخترانه)
مرکب از مهر (محبت یا خورشید) + اوه (پسوند شباهت)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از میشانه
تصویر میشانه
(دخترانه)
مشیانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیلانه
تصویر سیلانه
عنّاب، میوه ای بزرگ تر از سنجد و به رنگ قرمز تیره که مصرف خوراکی و دارویی دارد، شیلان، چیلان، جیلان، سنجد گرگان، تبرخون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهیاوه
تصویر مهیاوه
خوراکی که از ماهی تهیه می شود، مهیوه، ماهیابه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میلاویه
تصویر میلاویه
شاگردانه، انعام و پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده می شود، درستاران، دستاران، برمغاز، بغیاز، فغیاز برای مثال میلاو منی ای فغ و استاد توام من / پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان (رودکی - ۵۲۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میخانه
تصویر میخانه
محل عمومی برای می خوردن، میکده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میلادی
تصویر میلادی
مربوط به میلاد مسیح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میلاو
تصویر میلاو
شاگرد، برای مثال میلاو منی ای فغ و استاد توام من / پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان (رودکی - ۵۲۶)، شاگرد دکان
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 13هزارگزی باختر شوسۀبوکان -میاندوآب. سکنۀ آن 210 تن، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
شاگرد، (لغت فرس اسدی) (فرهنگ اوبهی) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (یادداشت مؤلف)، به معنی شاگرداست که در مقابل اوستاد باشد، (برهان) :
میلاو منی ای فغ و استاد توام من
پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه میلاو،
رودکی،
اوستاد زمانش میلاو است
شیر گردون ز هیبتش گاو است،
ابوسعید ابوالخیر،
، خدمتکار، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مئلاه، رجوع به مئلاه شود
لغت نامه دهخدا
باد سخت، (منتهی الارب، مادۀ ول ه) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، ماده شتر اندوهناک بر گم کردن گشنی که به همراه آن پرورش یافته، ماده شتر سخت واله بر بچۀ خود، زن سخت اندوهمند و ناشکیبای بر فوت فرزند، (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ / مُ وَ)
روزگار و زمان دراز. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برهه ای از زمان. (از اقرب الموارد) ، مدت عیش. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
شاگردانه بود. (لغت فرس اسدی). میلاوه:
میلاو منی ای فغ و استاد توام من
پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه می لاو.
رودکی.
و رجوع به میلاوه و میلاو شود، دشت. دست لاف. (یادداشت مؤلف). و رجوع به لاویدن و دست لاف شود، جایزه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از میخانه
تصویر میخانه
خمکده، آنجا که باده فروشند
فرهنگ لغت هوشیار
میلاد در فارسی: زایشی منسوب به میلاد، منسوب به میلاد مسیح. یا تاریخ میلادی. یاسال میلادی. توضیح بعض محققان معاصرازاستعمال} میلادی {در مورد سال و تاریخ فرنگیان خودداری کنند و گویند} میلادی {منسوب به} میلاد {است مطلقا و در مورد ما نحن فیه کلمه} مسیحی {را بکار برند (سال... مسیحی) ولی باید دانست که میلادی در فارسی علم بالغلبه شده و مرحوم علامه قزوینی کلمه} میلادیه {را بهمین معنی بکار برده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میلادیه
تصویر میلادیه
مونث میلادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میاومه
تصویر میاومه
میاومه در فارسی روز مزدی روز مزد قرار دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهیاوه
تصویر مهیاوه
ماهیابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایلاوس
تصویر ایلاوس
انسداد روده ها در نتیجه یک آماس قولنج روده یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متلاوم
تصویر متلاوم
همنکوهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بعلاوه
تصویر بعلاوه
باضافه علاوه برین. علاوه بر، اضافه بر، بعلاوه، باضافه، افزون بر
فرهنگ لغت هوشیار
شاگرد استاد (اوستاد) : اوستای زمانه میلاو است شیر گردون زهیبتش گاو است. (ابوالخیررشیدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میلاو
تصویر میلاو
شاگرد، خدمتگار
فرهنگ فارسی معین
((بِ عَ وِ))
نام نشانه ای به شکل + که نشان می دهد کمیت های دو طرف آن با یکدیگر جمع می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بعلاوه
تصویر بعلاوه
افزون بر این، از این گذشته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میلادی
تصویر میلادی
منسوب به میلاد، منسوب به میلاد مسیح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میخانه
تصویر میخانه
((مَ. نَ یا مِ. نِ))
شراب فروشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میاومه
تصویر میاومه
((مُ وَ مَ یا وِ مِ))
روزمزد قرار دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مخلانه
تصویر مخلانه
Obtrusively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مخلانه
تصویر مخلانه
intrusivamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی