جدول جو
جدول جو

معنی مهیاوه

مهیاوه
خوراکی که از ماهی تهیه می شود، مهیوه، ماهیابه
تصویری از مهیاوه
تصویر مهیاوه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مهیاوه

مهیاوه

مهیاوه
مهیوه. ماهیابه. ماهیاوه. نانخورشی که بیشتر مردم لار از ماهی ریزه کوچک در آفتاب ترتیب دهند و خورند. (برهان)
لغت نامه دهخدا

ماهیاوه

ماهیاوه
ماهیابه. (آنندراج). ماهیابه و نان خورشی که از ماهی اشنه سازند. (ناظم الاطباء). قریس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماهیابه شود
لغت نامه دهخدا

مهاوه

مهاوه
آبناک گردیدن: مَهُوَ السمن، آبناک گردید روغن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). آبناک گردیدن شیر یا مسکه. (آنندراج). بسیارآب و تنک شدن شیر. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

مهیوه

مهیوه
ماهیابه. ماهیاوه که نانخورش مردم لار است که ازماهی کوچک سازند و خورند. (برهان). نانخورشی که اکثر و اغلب مردم از ماهی ریزه ترتیب دهند:
مدحت مهیوه گویم به ادای کچری
و گر از جانب لارم امرا بنوازند.
وگر از جانب لارم امرا بنوازند
مدحت مهیوه گویم به ادای کهوی.
بسحاق اطعمه.
زین دو قاصد خبر مهیوه می پرسیدم
هر دو گفتند که هست او بسلامت در لار.
بسحاق اطعمه (دیوان ص 14)
لغت نامه دهخدا