جدول جو
جدول جو

معنی میاومه

میاومه((مُ وَ مَ یا وِ مِ))
روزمزد قرار دادن
تصویری از میاومه
تصویر میاومه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با میاومه

میاومه

میاومه
روزمزدی. روزانه. یومیه. مقابل مشاهره و مسانهه. معاملۀ روزی. ج، میاومات. (یادداشت مؤلف). و رجوع به میاومات شود
لغت نامه دهخدا

میاومه

میاومه
به روز معامله کردن. (منتهی الارب). به روزها معامله کردن. (یادداشت مؤلف) ، روزمزد کردن. یوام. (یادداشت مؤلف) (آنندراج). چیزی به روزاروز فرادادن. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

مداومه

مداومه
مداومت در فارسی پتاییدن برزیدن، پی گیری دنباله دادن 3 پایداری پا بر جایی
فرهنگ لغت هوشیار

مساومه

مساومه
مساومه و مساومت در فارسی: نرخگذاری بها گذاری بها کردن متاع
مساومه
فرهنگ لغت هوشیار

مقاومه

مقاومه
مقاومت در فارسی پتوکی پترانی ایستادگی پایداری ایستایی
مقاومه
فرهنگ لغت هوشیار

مداومه

مداومه
بر کاری ایستادن. (از منتهی الارب) (دستور الاخوان). مواظبت کردن برامری. (از اقرب الموارد) (از متن اللغه) (از زوزنی) ، درنگ نمودن در کاری. (از منتهی الارب). تأنی. (متن اللغه) (اقرب الموارد) ، دوام کاری را طلب کردن. (از اقرب الموارد). همیشه داشتن چیزی را. (از منتهی الارب). محافظت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

مساومه

مساومه
بها کردن متاع. (منتهی الارب). بها کردن با کسی. (تاج المصادر بیهقی). با کسی مکاس کردن در بیع. (المصادر زوزنی). با کسی درنگ کردن در بیع برای گران فروختن و دقت نمودن در خریدن و فروختن. (غیاث) (آنندراج). گران عرضه داشتن کالا را. یعنی فروشنده کالایی را به بهایی عرضه دارد و خریدار بهایی کمتر پیشنهاد کند و به همین ترتیب تا بر بهای متعادلی توافق کنند. (اقرب الموارد). چانه زدن، در اصطلاح شرعی و فقهی، بیعی که در آن بایع از ثمنی که برای خرید مبیع پرداخته است ذکری نمی کند. فروش کالا است بدون اعتبار قیمت اولیه یعنی قیمت اولیه ای که فروشنده خریداری کرده. عرضه داشتن کالا بر مشتری برای خریداری با ذکر قیمت. و نیز گفته اند که مساومه از جانب مشتری بها کردن است واز جانب بایع عرضه داشت کالا باشد بر مشتری با تعیین قیمت. (از کشاف اصطلاحات الفنون). بیعی را گویند که بایع اسمی از قیمت خرید خود نمی برد و به قیمتی که برای فروش معین می کند جنس را می فروشد. (فرهنگ حقوقی)
لغت نامه دهخدا