- میروق (مَ)
زرع میروق و مأروق، کشت سیک زده. (منتهی الارب، مادۀ ی رق) (از مهذب الاسماء) (از ناظم الاطباء). مأروق،زرع به آفت زرده رسیده. (از یادداشت مؤلف). کشت آفت زده. (از اقرب الموارد) ، رجل میروق، مرد گرفتار یرقان. (ناظم الاطباء). مرد زرده رسیده. مأروق. (منتهی الارب). مرد یرقان شده. (مهذب الاسماء)
