- مُقَلِّد
- مقلّد، تقلیدی
معنی مُقَلِّد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تقلیدی
محدودکننده، خاص
برآوردگر، مقیم، ارزیاب
مقامات تقسیم کننده، تقسیم کننده
نفرت آور، ناخالص، تنفّرآور، نفرت انگیز، تهوّع آور
محدود، صرفه جویی
خر و پیش کننده، آواز خوٰاندن
اطّلاع دهنده، معلّم
مفسّر، حلق آویز کردن
نویسنده
مثبت، معیّن، تصدیق کننده
تهدیدآمیز، تهدید کننده
برنامه نویس، منبع، تامین کننده، تهیّه کننده
مستحکم کننده، متّحد شده است