معنی مُقَزِّز
مُقَزِّز
نفرت آور، ناخالص، تنفّرآور، نفرت انگیز، تهوّع آور
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُقَزِّز
مُحَفِّز
مُحَفِّز
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک، اَنگیزِه دَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَيِّم
مُقَيِّم
بَرآوُردگَر، مُقیم، اَرزیاب
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَلِّد
مُقَلِّد
مُقَلِّد، تَقلِیدی
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَسِّم
مُقَسِّم
مَقامات تَقسیم کُنَندِه، تَقسیم کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُقَتِّر
مُقَتِّر
مَحدود، صَرفِه جویی
دیکشنری عربی به فارسی
مُعَزَّز
مُعَزَّز
تَقوِیت شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَيِّز
مُمَيِّز
قابِلِ دَرک، مُتِمایِز، ویژِه، تَمَایُزدَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَزِّق
مُمَزِّق
پارِه کُنَندِه، پارِه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُوَزِّع
مُوَزِّع
تَوزِیع کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی