- مَسمُوح
- مجازی، مجاز است
معنی مَسمُوح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پریشان، صدمه دیده، آسیب دیده، مجروح
بلند پرواز، جاه طلب
ویران، ویران شده
تحقیر شده، مذموم، بی آبرو
رمزگذاری شده، نمادین
بزرگوار، معتبر
افسون شده، مجذوب، سحر شده، فریب خورده
مسدود، مسدود شده است
شاد، راضی، هیجان زده، لمس شده
دندانه دار، سالمندان
مسئول
مسئول
کریستالی شده، منجمد
بیضوی، تخت
ترکیب شده، کل
ستایش برانگیز، محمود
مطمئن، امن، تامین شده
خیسانده، غوطه ور شده است، خیس
باز شده، باز کردن، زیرنویس دار
نفرت انگیز، دردناک
مکمّل، برگزار شد
قابل تشخیص، ملموس
قابل سرزنش، سرزنش کننده
مطلوب، صادقانه
دور انداخته شده، نادیده گرفته شده است، مورد بی توجّهی
به طور مجاز، جایز است