از ’ی ق ن’، یقین دارنده و پندارنده. (ناظم الاطباء). یقین کننده. (غیاث) (آنندراج). بی گمان. (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف) (دهار). آوری. بی گمان در امری. باورکرده. گرویده. صاحب یقین. هستو. خستو: نالۀ گرگان خود را موقنم این خران را طعمه ایشان کنم. مولوی. - موقن شدن، یقین کردن. باور داشتن. ایقان و ایمان داشتن: سرّ ما را بیگمان موقن شود زآنکه مؤمن آینۀ مؤمن شود. مولوی. گفت اگر خواهد خدا مؤمن شوم ور فزاید فضل هم موقن شوم. مولوی. - ناموقن، ناباور. آنکه ایمان و یقین به چیزی نداشته باشد: خود نگفتم چون در این ناموقنم زآن گره زن این گره را حل کنم. مولوی. گرچه درایمان و دین ناموقنم لیک در ایمان او بس مؤمنم. مولوی
از ’ی ق ن’، یقین دارنده و پندارنده. (ناظم الاطباء). یقین کننده. (غیاث) (آنندراج). بی گمان. (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف) (دهار). آوری. بی گمان در امری. باورکرده. گرویده. صاحب یقین. هستو. خستو: نالۀ گرگان خود را موقنم این خران را طعمه ایشان کنم. مولوی. - موقن شدن، یقین کردن. باور داشتن. ایقان و ایمان داشتن: سِرّ ما را بیگمان موقن شود زآنکه مؤمن آینۀ مؤمن شود. مولوی. گفت اگر خواهد خدا مؤمن شوم ور فزاید فضل هم موقن شوم. مولوی. - ناموقن، ناباور. آنکه ایمان و یقین به چیزی نداشته باشد: خود نگفتم چون در این ناموقنم زآن گره زن این گره را حل کنم. مولوی. گرچه درایمان و دین ناموقنم لیک در ایمان او بس مؤمنم. مولوی
نیمی از شب این واژه در فارسی برابر با خوار ساز زبون کننده به کار می رود در تازی واژه مهین آرشی نزدیک به آن دارد و برابر است با خوار سست واژه موهون نیز چنین آرشی دارد موهن در آنندراج و لاروس نیامده است. خوار کننده سست و ضعیف کننده، زننده توهین آمیز: (کلمات موهن بر زبان راند. {توضیح موهن بر وزن} موجر {که معمولا بمعنی اهانت کننده استعمال میشود در لغت بمعنی ضعیف کننده است. در زبان عربی بجای آن} مهین {گویند (صحاح)
نیمی از شب این واژه در فارسی برابر با خوار ساز زبون کننده به کار می رود در تازی واژه مهین آرشی نزدیک به آن دارد و برابر است با خوار سست واژه موهون نیز چنین آرشی دارد موهن در آنندراج و لاروس نیامده است. خوار کننده سست و ضعیف کننده، زننده توهین آمیز: (کلمات موهن بر زبان راند. {توضیح موهن بر وزن} موجر {که معمولا بمعنی اهانت کننده استعمال میشود در لغت بمعنی ضعیف کننده است. در زبان عربی بجای آن} مهین {گویند (صحاح)
باور دار گرویده کسی که بخدا و رسول ایمان آورده دارنده ایمان با ایمان برویده گرویده، جمع مومنون مومنین: اگر مومن بود او را رزق دهد در دنیا و مزد بزرگوار در آخرت. گرونده به خدای تعالی، قبول کننده شریعت، دیندار و متدین
باور دار گرویده کسی که بخدا و رسول ایمان آورده دارنده ایمان با ایمان برویده گرویده، جمع مومنون مومنین: اگر مومن بود او را رزق دهد در دنیا و مزد بزرگوار در آخرت. گرونده به خدای تعالی، قبول کننده شریعت، دیندار و متدین