به صیغۀ تثنیه، دو رگ پنهان در استخوان گرداگرد دبر که چون متشنج شوند انسان قادر بر ایستادن نیست و هرگاه آن راقطع کنند می میرد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
به صیغۀ تثنیه، دو رگ پنهان در استخوان گرداگرد دبر که چون متشنج شوند انسان قادر بر ایستادن نیست و هرگاه آن راقطع کنند می میرد. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
مغان. (ناظم الاطباء). شهری است (به آذربادگان و مر او را ناحیتی است بر کران دریانهاده و اندر ناحیت موقان دو شهرک دیگر است که هم به موقان بازخوانند و از وی رودینه خیزد و دانکوهای خوردنی و جوال و پلاس بسیار خیزد. (حدود العالم). ولایتی است مشتمل بر قرای کثیره و چمنهای فراوان و آن جزوآذربایجان است و در سمت راست راه تبریز به اردبیل واقع می شود در کوهها. (از معجم البلدان) : به فصل گل به موقان است جایش که تا سرسبز باشد خاک پایش. نظامی. وز آنجا سوی موقان کرد منزل مغانه عشق آن بتخانه در دل. نظامی. شدند از مرز موقان سوی شهرود بنا کردند شهری از می و رود. نظامی. از آنجا سوی موقان سر به در کرد ز موقان سوی باخرزان گذر کرد. نظامی. بهار خانه چین عرصۀ گلستان است مخوان بهار مغانش که دشت موقان است. سلمان ساوجی. رجوع به مغان و موغان و کامل ابن اثیر ج 3 ص 14 و البیان و التبیین ج 1 ص 128 و حدود العالم و معجم البلدان شود
مغان. (ناظم الاطباء). شهری است (به آذربادگان و مر او را ناحیتی است بر کران دریانهاده و اندر ناحیت موقان دو شهرک دیگر است که هم به موقان بازخوانند و از وی رودینه خیزد و دانکوهای خوردنی و جوال و پلاس بسیار خیزد. (حدود العالم). ولایتی است مشتمل بر قرای کثیره و چمنهای فراوان و آن جزوآذربایجان است و در سمت راست راه تبریز به اردبیل واقع می شود در کوهها. (از معجم البلدان) : به فصل گل به موقان است جایش که تا سرسبز باشد خاک پایش. نظامی. وز آنجا سوی موقان کرد منزل مغانه عشق آن بتخانه در دل. نظامی. شدند از مرز موقان سوی شهرود بنا کردند شهری از می و رود. نظامی. از آنجا سوی موقان سر به در کرد ز موقان سوی باخرزان گذر کرد. نظامی. بهار خانه چین عرصۀ گلستان است مخوان بهار مغانش که دشت موقان است. سلمان ساوجی. رجوع به مغان و موغان و کامل ابن اثیر ج 3 ص 14 و البیان و التبیین ج 1 ص 128 و حدود العالم و معجم البلدان شود
جمع مولف، گرد آورندگان نویسندگان جمع مولف. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : علاوه بر نصوص صریحه مولفین مذکور در فوق خود هیئت کتابت این کلمه... قرینه صریحه قاطعه دیگری است
جمع مولف، گرد آورندگان نویسندگان جمع مولف. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : علاوه بر نصوص صریحه مولفین مذکور در فوق خود هیئت کتابت این کلمه... قرینه صریحه قاطعه دیگری است
جمع مولفه، نوشته ها ماتیکان ها، جمع مولفه، گرد آورندگان نویسندگان، جمع مولفه (مولف) تالیف شده ها تالیفات: مولفات این نویسنده ازین قرار است. . ، جمع مولفه. تصنیفات، کتابهای نوشته شده
جمع مولفه، نوشته ها ماتیکان ها، جمع مولفه، گرد آورندگان نویسندگان، جمع مولفه (مولف) تالیف شده ها تالیفات: مولفات این نویسنده ازین قرار است. . ، جمع مولفه. تصنیفات، کتابهای نوشته شده
جمع مضاف، دو افزا دو خدیه دو وا بست تثنیه مضاف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، دومضاف، دو امری باشند وجودی که هر یک از آن دو بقیاس بدیگری تعقل شود مانند پدری و پسری
جمع مضاف، دو افزا دو خدیه دو وا بست تثنیه مضاف در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)، دومضاف، دو امری باشند وجودی که هر یک از آن دو بقیاس بدیگری تعقل شود مانند پدری و پسری